قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
شنبه, ۹ آبان ۱۳۸۸، ۰۲:۱۰ ب.ظ

سردار شهید اقارب پرست

عمره ، آمریکا ، آسمان

هیچ قطره ای در نزد خداوند محبوب تر از قطره ی خونی نیست که در راه خدا ریخته شود .                                                              (پیامبر اکرم )

زندگی نامه سرتیپ شهید، حسن اقارب پرست

آنچه می خوانید الهام گرفته از سخنان سرکار خانم حوریه کلاهدوز ، همسر سرتیپ شهید حسن اقارب پرست ، در نشستی صمیمی با وبلاگ است .

اقارب پرست

نام و نام خانوادگی : حسن اقارب پرست

تاریخ تولد : اردیبهشت ماه سال1325

محل تولد : اصفهان

شهید حسن اقارب پرست در سال 1343 وارد دانشکده ی افسری ، و بعد به استخدام ارتش در آمد . پس از فارغ التحصیلی و اخذ درجه ی ستوان دومی ، برای شرکت در دوره ی مقدماتی زرهی به شیراز اعزام ، و به دلیل بالا بودن سطح نظامی جزء پرسنل ممتاز ارتش شناخته شد .

برگزیده و ممتاز بودن ایشان فقط یک بعد نداشت ، بلکه در ابعاد گوناگون علمی ، ورزشی ، اخلاقی و اعتقادی نمونه بودنشان بر همگان واضح و روشن بود .

در بعد علمی : تسلط کامل به زبان انگلیسی .

در بعد ورزشی :  از سوارکاران خبره و ماهر ارتش محسوب می شد.

در بعد اخلاقی و اعتقادی : اخلاق نیکو و حسن خلقشان را همه ، حتی نیروهای زیر دستشان تأیید می کردند . و با توجه به اینکه در خانواده ای مذهبی پرورش یافته بودند از همان ابتدا جهاد اکبر و جهاد اصغر را همراه هم طی کرده و از اوان نوجوانی در فعالیت های تلاوت قران ، فراگرفتن زبان عربی و آموزش قران، همت گماشتند . در جوانی با کلاس های تفسیر قران ، بحث های عقیدتی و جلسات دکتر شریعتی به فعالیت های خود ادامه ، وبا اندیشه های منحرف آن زمان به بحث و گفتگو می نشست.

 استدلال های قوی و منطقی ایشان باعث هدایت و بعضاً قبول اندیشه ی درست، توسط منحرفین می شد .

در ارتش هم با راهنمایی ها و سخنان دلسوزانه ی خود ،افراد را ارشاد می نمودند و بعد از ازدواج هم مصمم تر از قبل ، به ادامه ی فعالیت های خود پرداختند .

ایشان به نصیحت حضرت عیسی (ع) که به حواریون فرمودند : " با کسی مجالست کنید که دیدار او شما را به یاد خدا اندازد ، و صحبت با او به علم شما اضافه کند و عملش شما را برای آخرت ترغیب و تشویق کند . " ، گوش فرا داده و در دوران دانشجویی ، شهید یوسف کلاهدوز را به عنوان دوست و همنشین خود برگزید و برای مجاهدت در راه حق با زبان ، عمل و جانشان تا آخرین لحظه هم قسم شدند .

به دنبال اعزام به شیراز ، این دو یار با صفا ، هم خانه شده و با صمیمیتی بیش از پیش به فعالیت های خود ادامه دادند .

خانم کلاهدوز از رابطه ی این دو شهید بزرگوار بیان می کنند که برای هم مثل برادر بودند تا جایی که گاهاً لباس های یک رنگ و یک جور به تن می کردند .

 ایشان از سفر چهل روزه شان به همراه خانواده ، به شیراز برای دیدن برادر یاد می کنند که طی این سفر با معارفه ای که بین شهید اقارب پرست و خانم کلاهدوز صورت می گیرد ، شهید اقارب پرست از ایشان خواستگاری کرده و نهایتاً در سال 1350 ازدواج می کنند  .

سرکار خانم ، با مرور خاطرات این چهل روز و بیان خصوصیات همسرشان ، نجابت شهید اقارب پرست را از بارزترین این خصوصیات می شمارند .

نا گفته نماند که بعد ها شهید کلاهدوز با مستحکم شدن رابطه ی دوستی و خانوادگی، با خاله زاده ی شهید اقارب پرست ( که به همراه مادرشان برای احوالپرسی شهید اقارب پرست به شیراز سفر می کنند) آشنا شده  و ازدواج می کنند .

بعد از گذشت دو ماه از زندگی مشترک شهید اقارب پرست ، ایشان برای گذراندن دوره ی کوتاهی به آمریکا اعزام می شوند . در این مأموریت با اجازه از دستگاه حاکم ، طی سه روز به عمره مشرف، ولی در راه بازگشت بطور مخفیانه با امام خمینی در پاریس ملاقات می نمایند .

بعد از اتمام مأموریت به تهران منتقل شده که درست در بحبوحه ی پیروزی انقلاب اسلامی بود در نتیجه فعالیت های شبانه روزی ایشان را برای رسیدن به اهدافشان می طلبید .

بعد از پیروزی انقلاب و برقراری آرامش نسبی در کشور سال 59 عازم سفر حج
می شوند که همان روز حمله ی عراق آغاز، و فرودگاه بسته می شود . لذا احساس وظیفه کرده و داوطلبانه راهی جبهه های حق علیه باطل شدند .

ظاهراً در طول حضور در جبهه یکبار مجروح می شوند و آن هم روزهای قبل از سقوط خرمشهر بود که ازناحیه ی گردن آسیب دیدند ،ایشان محل زخم را بسته و بی توجه به آن ،به ادامه ی مبارزه مشغول شدند تا اینکه از شدت ضعف بی هوش ، و به بیمارستان منتقل گردیدند . پس از بهبودی نسبی به منطقه باز گشته ولی خرمشهر سقوط کرده بود !

ایشان برای باز پس گیری خرمشهر تلاش زیادی کرد از جمله ، با تانک ها و وسایل نظامی رها شده ، در آبادان و با پرسنل بسیج ، یگان سازمان یافته ای تحت عنوان
" گردان المهدی " تشکیل داده و جبهه ی محکمی علیه بعثی ها پایه ریزی کردند.

با گذشت یکسال ...

                                                                                         ادامه دارد...



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

سردار شهید اقارب پرست

شنبه, ۹ آبان ۱۳۸۸، ۰۲:۱۰ ب.ظ

عمره ، آمریکا ، آسمان

هیچ قطره ای در نزد خداوند محبوب تر از قطره ی خونی نیست که در راه خدا ریخته شود .                                                              (پیامبر اکرم )

زندگی نامه سرتیپ شهید، حسن اقارب پرست

آنچه می خوانید الهام گرفته از سخنان سرکار خانم حوریه کلاهدوز ، همسر سرتیپ شهید حسن اقارب پرست ، در نشستی صمیمی با وبلاگ است .

اقارب پرست

نام و نام خانوادگی : حسن اقارب پرست

تاریخ تولد : اردیبهشت ماه سال1325

محل تولد : اصفهان

شهید حسن اقارب پرست در سال 1343 وارد دانشکده ی افسری ، و بعد به استخدام ارتش در آمد . پس از فارغ التحصیلی و اخذ درجه ی ستوان دومی ، برای شرکت در دوره ی مقدماتی زرهی به شیراز اعزام ، و به دلیل بالا بودن سطح نظامی جزء پرسنل ممتاز ارتش شناخته شد .

برگزیده و ممتاز بودن ایشان فقط یک بعد نداشت ، بلکه در ابعاد گوناگون علمی ، ورزشی ، اخلاقی و اعتقادی نمونه بودنشان بر همگان واضح و روشن بود .

در بعد علمی : تسلط کامل به زبان انگلیسی .

در بعد ورزشی :  از سوارکاران خبره و ماهر ارتش محسوب می شد.

در بعد اخلاقی و اعتقادی : اخلاق نیکو و حسن خلقشان را همه ، حتی نیروهای زیر دستشان تأیید می کردند . و با توجه به اینکه در خانواده ای مذهبی پرورش یافته بودند از همان ابتدا جهاد اکبر و جهاد اصغر را همراه هم طی کرده و از اوان نوجوانی در فعالیت های تلاوت قران ، فراگرفتن زبان عربی و آموزش قران، همت گماشتند . در جوانی با کلاس های تفسیر قران ، بحث های عقیدتی و جلسات دکتر شریعتی به فعالیت های خود ادامه ، وبا اندیشه های منحرف آن زمان به بحث و گفتگو می نشست.

 استدلال های قوی و منطقی ایشان باعث هدایت و بعضاً قبول اندیشه ی درست، توسط منحرفین می شد .

در ارتش هم با راهنمایی ها و سخنان دلسوزانه ی خود ،افراد را ارشاد می نمودند و بعد از ازدواج هم مصمم تر از قبل ، به ادامه ی فعالیت های خود پرداختند .

ایشان به نصیحت حضرت عیسی (ع) که به حواریون فرمودند : " با کسی مجالست کنید که دیدار او شما را به یاد خدا اندازد ، و صحبت با او به علم شما اضافه کند و عملش شما را برای آخرت ترغیب و تشویق کند . " ، گوش فرا داده و در دوران دانشجویی ، شهید یوسف کلاهدوز را به عنوان دوست و همنشین خود برگزید و برای مجاهدت در راه حق با زبان ، عمل و جانشان تا آخرین لحظه هم قسم شدند .

به دنبال اعزام به شیراز ، این دو یار با صفا ، هم خانه شده و با صمیمیتی بیش از پیش به فعالیت های خود ادامه دادند .

خانم کلاهدوز از رابطه ی این دو شهید بزرگوار بیان می کنند که برای هم مثل برادر بودند تا جایی که گاهاً لباس های یک رنگ و یک جور به تن می کردند .

 ایشان از سفر چهل روزه شان به همراه خانواده ، به شیراز برای دیدن برادر یاد می کنند که طی این سفر با معارفه ای که بین شهید اقارب پرست و خانم کلاهدوز صورت می گیرد ، شهید اقارب پرست از ایشان خواستگاری کرده و نهایتاً در سال 1350 ازدواج می کنند  .

سرکار خانم ، با مرور خاطرات این چهل روز و بیان خصوصیات همسرشان ، نجابت شهید اقارب پرست را از بارزترین این خصوصیات می شمارند .

نا گفته نماند که بعد ها شهید کلاهدوز با مستحکم شدن رابطه ی دوستی و خانوادگی، با خاله زاده ی شهید اقارب پرست ( که به همراه مادرشان برای احوالپرسی شهید اقارب پرست به شیراز سفر می کنند) آشنا شده  و ازدواج می کنند .

بعد از گذشت دو ماه از زندگی مشترک شهید اقارب پرست ، ایشان برای گذراندن دوره ی کوتاهی به آمریکا اعزام می شوند . در این مأموریت با اجازه از دستگاه حاکم ، طی سه روز به عمره مشرف، ولی در راه بازگشت بطور مخفیانه با امام خمینی در پاریس ملاقات می نمایند .

بعد از اتمام مأموریت به تهران منتقل شده که درست در بحبوحه ی پیروزی انقلاب اسلامی بود در نتیجه فعالیت های شبانه روزی ایشان را برای رسیدن به اهدافشان می طلبید .

بعد از پیروزی انقلاب و برقراری آرامش نسبی در کشور سال 59 عازم سفر حج
می شوند که همان روز حمله ی عراق آغاز، و فرودگاه بسته می شود . لذا احساس وظیفه کرده و داوطلبانه راهی جبهه های حق علیه باطل شدند .

ظاهراً در طول حضور در جبهه یکبار مجروح می شوند و آن هم روزهای قبل از سقوط خرمشهر بود که ازناحیه ی گردن آسیب دیدند ،ایشان محل زخم را بسته و بی توجه به آن ،به ادامه ی مبارزه مشغول شدند تا اینکه از شدت ضعف بی هوش ، و به بیمارستان منتقل گردیدند . پس از بهبودی نسبی به منطقه باز گشته ولی خرمشهر سقوط کرده بود !

ایشان برای باز پس گیری خرمشهر تلاش زیادی کرد از جمله ، با تانک ها و وسایل نظامی رها شده ، در آبادان و با پرسنل بسیج ، یگان سازمان یافته ای تحت عنوان
" گردان المهدی " تشکیل داده و جبهه ی محکمی علیه بعثی ها پایه ریزی کردند.

با گذشت یکسال ...

                                                                                         ادامه دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۸/۰۹
سعید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی