قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۲۶ ب.ظ

خاطرات حضرت امام خامنه ای از شهید محمود کاوه

 

***

من در خود سپاه عناصر بسیار خوبی را سراغ دارم که آمادگی خودسازی و دیگر سازی داشته و دارند. خوب است من از برادر، شهید عزیزمان محمود کاوه یاد کنم که من او را از بچگی اش می شناختم . پدر این شهید جزو اصحاب و ملازمین همیشگی مسجد امام حسن(ع) بود که بنده آنجا نماز می خواندم و سخنرانی می کردم؛ دست این بچه را هم می گرفت و با خودش می آورد .من می دانستم که همین یک پسر را دارد. پدرش را هم قاعدتا برادرهای مشهدی می شناسند، از همان وقتها همین جوری بود پرشور و بی محابا در برخورد ، گاهی حرفهای تندی هم می زد که در دوران اختناق، آنجور حرفی را کسی نمی زد. این بچه آن جوری توی این محیط خانوادگی پرشور و پرهیجان تربیت شد .خوراک فکری او از دوران نوجوانی اش ـکه شاید آن سالهائی که من می گویم ، ایشان مثلا دوزاده و سیزده سال شاید هم چهارده سال بیشتر نداشت ـ عرابت بود. از مطالب مسجد امام حسن (ع) که اگر از شما ها برادرهای آنوقت بودند می دانند که چه سنخ مطالبی بود و می شود فهمید دیگر از نوارها و از آثار آن مسجد که چه جور مطالبی بود . در یک چنین محیط فکری این جوان تربیت شد و جزو عناصر کم نظیری بود که من او را در صدد خودسازی یافتم . حقیقتاً اهل خودسازی بود . هم خود سازی معنوی ،اخلاقی و تقوائی و هم خود سازی رزمی. در یکی از عملیاتهای اخیر دستش مجروح شده بود که آمد مشهد؛ مدتی هم که اینجا در بیمارستان بود، مدت کوتاهی است، ظاهرا بعد برگشت مجددا جبهه. تهران ،‌آمد سراغ من ، من دیدم دستش متورم شده است؛ بنده نسبت به کسانی که دستشان آسیب دیده حساسیت دارم ، فوری پرسیدم دستت درد می کند؟ گفتش که نه . بعد من اطلاع پیدا کردم که برادرهای مشهدی که آنجا هستند، گفتند که دستش شدید درد می کند؛ او حتی درد را کتمان می کرد و نمی گفت . این مستحب است که انسان حتی المقدور درد را کتمان کند و به دیگران نگوید. یک چنین حالت خودسازی ایشان داشت . یک فرمانده بسیار خوب بود از لحاظ اداره ی واحد خودش که تیپ ویژه ی شهداـ فکر می کنم حالا لشکر شده ، آن وقت تیپ بود یک واحد خوب بودـ جزو واحدهای کار آمد محسوب می شد و به این عنوان ازش نام برده می شد. خود او هم در عملیاتهای گوناگونی شرکت داشت و کار آزموده ی میدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم اداره ی واحد ، مدیریت قوی ،‌دوستی و رفاقت با عناصر لشکر و از لحاظ معنوی ، اخلاقی ، ادب ،‌تربیت و توجه یک انسان جوان ولی برجسته بود . این هم یکی از خصوصیات دوران ماست که برجستگان همیشه از پیران نیستند؛ آدم، جوانها و بچه ها را می بیند که جزء چهره های برجسته می شوند . رهبان الیل و استون النهار غالبا تو همین بچه ها وتوی همین جوانهاست . ما نشسته ایم از دور داریم نگاه می کنیم، حسرت می خوریم و آرزو می کنیم . کاش برویم توی محیط آنها ،‌ کمتر وقتی است که بنده همین حالا ها دلم پرواز نکند به سمت محفل سنگر نشینان ، آنجا انسان ساخته می شود و این جوانها خوب ساخته شده اند  و شهید کاوه حقیقتاً خوب ساخته شد . البته من در مشهد و در کل سپاه، عناصر برجسته زیاد سراغ دارم، حقا و انصافا چهره هایی را من سراغ دارم که  اخلاقیات و خصوصیات اینها را که مشاهده می کند، از نزدیک حالات عرفا و سالک بزرگ برایش تداعی می شود، نه حالت نظامیان بزرگ ، از نظامی گری فراترند اگر چه در نظامیگری هم انصافا چیره دست و نیرومندند .

***

یک لشگر را یک جوان بیست و چهارـ پنج ساله اداره می کند در حالی که در هیچ جای دنیا افسری به این جوانی پیدا نمی شود که یک لشگر را اداره کند . چند صد نفر یا چند هزار تا انسان را این رهبری می کند ، در کجا؟ نه در مسافرت به سوی فلان زیارتگاه یا فلان ییلاق ،‌در میدان جنگ ، زیر آتش ،‌در مقابله با تانکهای دشمن با وجود آن همه مانع یک جوان بیست و چند ساله، چند هزار آدم را شما می بینید دارد هدایت می کند؛ با سازماندهی می برد جلو ،‌خط را می شکند ، دشمن را تار و مار می کنند ، اسیر هم می گیرند ، منطقه هم اشغال می کنند و مستقر می شوند. پس نظامیگری هم در معجزه گری انقلاب و سازندگی انقلاب وجود دارد، نه فقط معنویت. ‌اما بالاتر از نظامی گری این معنویت و تقوای جوانان است ،که آنرا هم دارند .



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

خاطرات حضرت امام خامنه ای از شهید محمود کاوه

چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۲۶ ب.ظ

 

***

من در خود سپاه عناصر بسیار خوبی را سراغ دارم که آمادگی خودسازی و دیگر سازی داشته و دارند. خوب است من از برادر، شهید عزیزمان محمود کاوه یاد کنم که من او را از بچگی اش می شناختم . پدر این شهید جزو اصحاب و ملازمین همیشگی مسجد امام حسن(ع) بود که بنده آنجا نماز می خواندم و سخنرانی می کردم؛ دست این بچه را هم می گرفت و با خودش می آورد .من می دانستم که همین یک پسر را دارد. پدرش را هم قاعدتا برادرهای مشهدی می شناسند، از همان وقتها همین جوری بود پرشور و بی محابا در برخورد ، گاهی حرفهای تندی هم می زد که در دوران اختناق، آنجور حرفی را کسی نمی زد. این بچه آن جوری توی این محیط خانوادگی پرشور و پرهیجان تربیت شد .خوراک فکری او از دوران نوجوانی اش ـکه شاید آن سالهائی که من می گویم ، ایشان مثلا دوزاده و سیزده سال شاید هم چهارده سال بیشتر نداشت ـ عرابت بود. از مطالب مسجد امام حسن (ع) که اگر از شما ها برادرهای آنوقت بودند می دانند که چه سنخ مطالبی بود و می شود فهمید دیگر از نوارها و از آثار آن مسجد که چه جور مطالبی بود . در یک چنین محیط فکری این جوان تربیت شد و جزو عناصر کم نظیری بود که من او را در صدد خودسازی یافتم . حقیقتاً اهل خودسازی بود . هم خود سازی معنوی ،اخلاقی و تقوائی و هم خود سازی رزمی. در یکی از عملیاتهای اخیر دستش مجروح شده بود که آمد مشهد؛ مدتی هم که اینجا در بیمارستان بود، مدت کوتاهی است، ظاهرا بعد برگشت مجددا جبهه. تهران ،‌آمد سراغ من ، من دیدم دستش متورم شده است؛ بنده نسبت به کسانی که دستشان آسیب دیده حساسیت دارم ، فوری پرسیدم دستت درد می کند؟ گفتش که نه . بعد من اطلاع پیدا کردم که برادرهای مشهدی که آنجا هستند، گفتند که دستش شدید درد می کند؛ او حتی درد را کتمان می کرد و نمی گفت . این مستحب است که انسان حتی المقدور درد را کتمان کند و به دیگران نگوید. یک چنین حالت خودسازی ایشان داشت . یک فرمانده بسیار خوب بود از لحاظ اداره ی واحد خودش که تیپ ویژه ی شهداـ فکر می کنم حالا لشکر شده ، آن وقت تیپ بود یک واحد خوب بودـ جزو واحدهای کار آمد محسوب می شد و به این عنوان ازش نام برده می شد. خود او هم در عملیاتهای گوناگونی شرکت داشت و کار آزموده ی میدان جنگ شده بود. از لحاظ نظم اداره ی واحد ، مدیریت قوی ،‌دوستی و رفاقت با عناصر لشکر و از لحاظ معنوی ، اخلاقی ، ادب ،‌تربیت و توجه یک انسان جوان ولی برجسته بود . این هم یکی از خصوصیات دوران ماست که برجستگان همیشه از پیران نیستند؛ آدم، جوانها و بچه ها را می بیند که جزء چهره های برجسته می شوند . رهبان الیل و استون النهار غالبا تو همین بچه ها وتوی همین جوانهاست . ما نشسته ایم از دور داریم نگاه می کنیم، حسرت می خوریم و آرزو می کنیم . کاش برویم توی محیط آنها ،‌ کمتر وقتی است که بنده همین حالا ها دلم پرواز نکند به سمت محفل سنگر نشینان ، آنجا انسان ساخته می شود و این جوانها خوب ساخته شده اند  و شهید کاوه حقیقتاً خوب ساخته شد . البته من در مشهد و در کل سپاه، عناصر برجسته زیاد سراغ دارم، حقا و انصافا چهره هایی را من سراغ دارم که  اخلاقیات و خصوصیات اینها را که مشاهده می کند، از نزدیک حالات عرفا و سالک بزرگ برایش تداعی می شود، نه حالت نظامیان بزرگ ، از نظامی گری فراترند اگر چه در نظامیگری هم انصافا چیره دست و نیرومندند .

***

یک لشگر را یک جوان بیست و چهارـ پنج ساله اداره می کند در حالی که در هیچ جای دنیا افسری به این جوانی پیدا نمی شود که یک لشگر را اداره کند . چند صد نفر یا چند هزار تا انسان را این رهبری می کند ، در کجا؟ نه در مسافرت به سوی فلان زیارتگاه یا فلان ییلاق ،‌در میدان جنگ ، زیر آتش ،‌در مقابله با تانکهای دشمن با وجود آن همه مانع یک جوان بیست و چند ساله، چند هزار آدم را شما می بینید دارد هدایت می کند؛ با سازماندهی می برد جلو ،‌خط را می شکند ، دشمن را تار و مار می کنند ، اسیر هم می گیرند ، منطقه هم اشغال می کنند و مستقر می شوند. پس نظامیگری هم در معجزه گری انقلاب و سازندگی انقلاب وجود دارد، نه فقط معنویت. ‌اما بالاتر از نظامی گری این معنویت و تقوای جوانان است ،که آنرا هم دارند .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۱۲/۲۱
سعید

نظرات  (۱)

وبلاگ بسیار زیبایی دارید,به وبلاگ ما سر بزنید ,درپناه حق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی