قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

۶ مطلب در خرداد ۱۳۸۹ ثبت شده است

طلائیه ،خاکی که زمین گیرت می کند

با نگاهی به سخنان علمدار روایتگری ، استاد معظم شهید
حجت الاسلام حاج عبدالله ضابط

شهید به مثابه شیشه عطری است که در آن را باز کرده اند. بوی آن می‌پیچد و همه جا را معطر می‌کند . تو را فرا می‌خواند و وقتی به سوی او می ‌روی، زمین‌گیرت می‌کند .

 طلائیه اگر رفته باشی می‌دانی . پاها التماس می‌کنند بنشین. گرد و غبار وقتی روی لباست می‌نشیند، بوی عطر در مشامت می‌پیچد و تازه می‌فهمی که آسمان ‌گیر شده‌ای.

 به محض اینکه روی خاک زانو زدی، اولین درس از رشته عشق را می‌آموزی . صورتت که خاکی می‌شود، آنچه آموخته‌ای با جانت در می‌آمیزد . این همان خاکی است که نیمه‌های شب از اشک سجده‌های شهید گل شده است .صدای باد ناله‌های دلش را در گوشت می ‌پیچاند و درس را مرور می‌کنی؛ هر چه ادب و تواضعت بیشتر باشد، در آستان دوست محبوب‌تر خواهی شد.دست‌ هایت ناخودآگاه به سوی آسمان بلند می‌شود. پرده دل می‌لرزد. اشک فرو می‌غلتد و می‌گویی : ای رؤوف مهربان حی قدیر، جان زهرا و علی دستم بگیر و او درس دوم را به تو آموخته است؛ تمنـّـا.

هنوز دست‌ها را پایین نیاورده‌ای که غوغا می‌شود. بطن آسمان به لرزه در‌می‌آید. گرد و غبار بلند می شود. صاعقه‌ای می‌زند. دلت آرام می‌گیرد و تازه می‌یابی آنکه تو را فرا‌خوانده و ضمانتت را کرده است، چه منزلتی در این آستان دارد. حالا دیگر بوی عطر تمام فضای دلت را تسخیر کرده است. آرامش غریبی را حس می‌کنی که تا آن زمان نیافته بودی. گویی با دلت تنهای تنها شده‌ای و باد هرچه غریبه بوده را با خود برده است.

طلائیه ،خاکی که زمین گیرت می کند

شهید به مثابه شیشه عطری است که در آن را باز کرده اند. بوی آن می‌پیچد و همه جا را معطر می‌کند . تو را فرا می‌خواند و وقتی به سوی او می ‌روی، زمین ‌گیرت می‌کند

چقدر خودت را آشنا می‌یابی. لذت این حس در وجودت پیچیده که ناگهان یاد‌آوری خاطره‌ای که آن راوی در کنار اروند برایت گفته احساست را در هم می پیچد: «در روایت داریم هرکسی که در آب شهید شود، اجر دو شهید را دارد. یک ‌بار برای یکی از دوستان غواصم این روایت را تعریف کردم. گفت راست می‌گویی، از فرط ترسی که جنگ در آب دارد. آن هم شب، در آب ارونـد خروشـان، زیر آتش سنگینی که از بالای سرت می‌ریزد. شب عملیات والفجر8 معنای این جمله را یافتم که هر کسی می‌خواهد به امام‌ زمانش برسد، باید خودش را به آب و آتش بزند و در آن شب هم آب بود و هم آتش.» و درس سوم را می آموزی؛ مجــاهدت. باید صداقتت را اثبات کنی و این کار سختی است. خیلی باید خودت را آماده کنی. ابتلا لازمة عشق است و خطر شرط عاشقی. اما نترس. آنکه تو را به آغاز این راه خوانده، می‌تواند به پایان این مسیر نیز برساندت. آنکه در آن عالم برایش حکم شفاعت زده‌اند، سهل است در این دنیا که نگاهش حکم مسیحا کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۸۹ ، ۱۳:۰۰
سعید

تا شـــهـادت فـــقــط یـــک

توبه فاصله داشت

با لحن ملایمی از آن برادر سرباز پرسیدم: این درسته که شما نماز نمی‌خوانی؟ گفت: بله. گفتم: چرا؟ گفت: من اصلاً بلد نیستم نماز بخوانم .

نماز

شب عملیات رمضان من آرپی‌جی‌زن بودم و دو کمک آرپی‌جی‌زن داشتم، یک سرباز و یک بسیجی، در دل شب سیاهی‌ ها را می‌شکافتیم و به سمت محل از پیش تعیین شده به پیش می‌رفتیم. در آن میان برادر بسیجی آهسته در گوشم گفت: حاج‌آقا، هیچ می‌دونستی این دوستمون اصلاً نماز نمی‌خونه؟ با لحن ملایمی از آن برادر سرباز پرسیدم: این درسته که شما نماز نمی‌خوانی؟ گفت: بله. گفتم: چرا؟ گفت: من اصلاً بلد نیستم نماز بخوانم گفتم: اگر در این عملیات شهید بشوی در پیشگاه خدا چه جوابی درباره نماز خواهی داشت؟ گفت: بله، این حرف درستی است. گفتم: الان که دیگه وقتی برای این کارها نداریم، تو الان توبه کن و تصمیم بگیر که بعد از این عملیات حتماً نمازخواندن را یاد بگیری و این واجب الهی را انجام بدهی، و نمازهای نخوانده‌ات را هم قضا کنی. گفت: حتماً بعد از عملیات این کار را خواهم کرد.

در آن میان برادر بسیجی آهسته در گوشم گفت: حاج‌آقا، هیچ می‌دونستی این دوستمون اصلاً نماز نمی‌خونه؟ با لحن ملایمی از آن برادر سرباز پرسیدم: این درسته که شما نماز نمی‌خوانی؟ گفت: بله...

بعد از رد و بدل شدن این‌ صحبت‌ها درگیری شروع شد و باران تیر و ترکش از هر سو ‌بارید و ما به سمت نقطه از پیش تعیین شده همچنان درحال حرکت بودیم. دیدم آن برادر سرباز از ما عقب مانده است، کمک دیگرم را فرستادم ببیند چه اتفاقی افتاده است. برگشت و گفت: می‌گه چیزیم نیست، حالم خوبه، شما برید من خودم را به شما می‌رسونم. کمی که جلوتر رفتیم دیدیم خبری نشد. وقتی دوباره از او خبر گرفتم متوجه شدم که ترکش خمپاره به سرش اصابت کرده بود، چند قدم راه آمده و بعد به شهادت رسیده است.

فاصله میان توبه و تحول او تا پذیرفته ‌شدن و شهادتش چندگام صدق بیشتر نبود.


راوی: روحانی آزاده حجت‌الاسلام نریمی‌سا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۸۹ ، ۱۲:۵۰
سعید

دشمن در صدد توطئه است

باید روحیه‌ اخلاص دوران دفاع مقدس را در جامعه زنده نگه داشت

آیت‌الله صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید گفت: باید تلاش کرد در جامعه روحیه اخلاص دوران دفاع مقدس همواره زنده نگه داشته شود.

به گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقل از دفتر آیت‌الله صافی گلپایگانی، این مرجع تقلید در دیدار اعضای شورای فرماندهی سپاه قم و لشگر 17 علی ابن ابیطالب، با اشاره به اخلاص و روحیه‌ شهادت‌ طلبی سپاه، این نهاد را یکی از نهادهایی دانست که هنوز روحیه‌ اخلاص خود را حفظ کرده است

آیت الله صافی گلپایگانی

 و گفت: مرحوم امام خمینی رحمة الله علیه و همه کسانی که در این راه زحمت کشیدند و آنهایی که به فیض شهادت نائل شدند، هدفشان حاکمیت اسلام در این جامعه بود و اینکه دشمنان نتوانند دوباره بر این مملکت مسلط شوند و موجودیت و هویت دینی ما محفوظ بماند و عوض نشود.

وی به اشاره به اینکه حق و باطل همیشه بوده است و همیشه این دو در مقابل هم صف‌آرایی کرده‌اند، بیان داشت: دشمن هیچ وقت دست از کار نمی‌کشد و همواره درصدد توطئه است و به راه‌های مختلف در اندیشه‌ی هجوم و نفوذ است و جامعه‌ اسلامی باید همیشه آماده برای هرگونه تجاوز دشمنان اسلام باشد.

وی در ادامه به آیه‌ « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ...» اشاره کرد و اظهار داشت: خداوند در این آیه به مسلمانان اعلام می‌دارد که برای مقابله با دشمنان هرچه می‌توانید باید قوی و قدرتمند باشید به طوری که دشمن همواره از شما در رعب و وحشت باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۸۹ ، ۱۱:۴۲
سعید

جشن تولدی برای امام

در روز بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریور 1281 هجری شمسی (24 سپتامبر 1902 میلادی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانواده ای اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانی از سلاله زهرای اطهر سلام الله علیها، روح الله الموسوی الخمینی پای بر خاکدان طبیعت نهاد.

امام خمینی

• صدای گریه ی نوزاد توی خونه پیچید، قابله از اطاق بیرون اومد و با خوشحالی گفت: آقا! پسره،.... پسره.

سید مصطفی، تو گوشش اذان گفت.

پرسیدند: اسمش رو چی می ذارین؟

گفت: روح الله، سید روح الله.

• روح الله سه برادر داشت و دو خواهر . خواهر بزرگ تر، هنوز شیرخواره بود.

 آقا مصطفی گفت: به ننه خاور بگید بیاد به روح الله شیر بده. ننه خاور- که بچه ی شیرخواره ش تازه از دنیا رفته بود – زن کربلایی میرزا آقا، تفنگ چی سید مصطفی بود. ننه خاور سوار کاری و تیراندازی هم بلد بود؛از شوهرش یاد گرفته بود.

بعدها که روح الله بزرگ تر شد، ننه خاور به ش تیراندازی و سوارکاری یاد داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۸۹ ، ۱۱:۱۰
سعید

اینهم خارج از گود جبهه و جنگ

فاتحه مع الصلوات.....

 

این همه را چه بگوئم گه داد دل است و تنهائی :در پی دیدار قوی‌ترین مردان ایران با یکی از شخصیت‎ها که در فضایی سرشار از شور و نشاط و انرژی انجام شد، ستاد مرکزی دیدارهای میان‌رشته‌ای، برای تحکیم ارتباطات میان رشته‎های مختلف، برنامه زیر را برای دیدارهای آتی اعلام کرد:
هفته سوم اردیبهشت: دیدار ستاره‎های سینما با اسفندیار رحیم‎مشایی (پارت 1).
هفته اول خرداد: دیدار جمعی از فلاسفه هایدگری، اعضای حلقه فرانکفورت و اتیمولوژیست‌ها با
مهدی کروبی.
هفته دوم خرداد: دیدار ستاره‎های سینما با اسفندیار رحیم مشایی (پارت 2).
هفته سوم خرداد: دیدار لیدی گاگا و دیدیه دروگبا با... [بعدا مشخص خواهد شد].
هفته چهارم خرداد: دیدار تعمیرکاران موبایل پاساژ علاءالدین با تریکوبافان سه‌راه جمهوری.
هفته اول تیر: دیدار جمعی از ماهی‌های آب شیرین آکواریومی با میرحسین موسوی.
هفته دوم تیر: دیدار ستاره‎های سینما با اسفندیار رحیم مشایی (پارت 3).

پس از انتشار عکس‌هایی مبنی بر حضور مهدی کروبی (سر شماره دو فتنه/ اعتراض)‌ و برخی دیگر از یاران و همراهان ایشان در یک مجلس ختم، و مصافحه و معانقه و مچامچه و مسامحه ایشان با برخی از مسئولین نظام و برخی از مسئولین نظام با ایشانباید گفت فاتحه مع الصلوات... این را گفتند و به ریش ملت خندیدند... به هم تسلیت گفتند اما نه فوت پدرشان را که درگذشت غیرت و حیا را... دستانم آماده دستبند شماست... این پست شاید کارم را به حبس بکشاند اما حبس جمهوری اسلامی هم برای من مقدس است... آقای لاریجانی آن لحظه ای که با شیخ ساده لوح مصافحه میکردی، ندایی از درون قلبت نشنیدی؟ میدانی آن صدا از که بود؟ آن صدای شهدای مظلوم بسیج این مردم بود که تو و دوستان مسامحه کارت را فریاد میزدند. مجلس ختم پدر وزیر ارشاد نبود که مجلس ختم غیرت و دشمن ستیزی بود... بیچاره مردم ... بیچاره بسیجی ها که فکر میکردند شما پشت سر مولای ما نماز میخوانید و زیر علم او سینه میزنید... اما دریغ که سیاست یک بام و دوهوای شما دیگر دارد حالمان را بهم میزند... آقای رحیمی عزیز مانده ایم که شما از کدامین قبیله اید؟ به گمانم این آخرین سطوری ست که بر این وبگاه درج میشود پس بگذار که بگویم با این سنتی که شما ابداع کردید باید برای عثمان و معاویه هم هورا کشید... چراکه سیاست درهای باز شما ظاهرا همه را حتی جناب اوبامای صهیونیست را هم شامل میشود... دلم برای مولایمان سوخت. آن زمان که کنار هم نشستید و برای هم لبخندهای عاشقانه فرستادید... مانده ام که شما از کدامین قبیله اید... آخر چطور توانستید با شقی ترین دشمنان این انقلاب یکجا بنشینید... آخر آنجا غیرتمندی نبود تا بر سر روسای فتنه بکوبد و انتقام خون های به ناحق ریخته مرادمان خامنه ای را بگیرد؟!

چه زیبا میگفت آن عزیز که اینجا تهران است...
صدای ما را از کوفه میشنوید....

به دوستان گفتم این رحیمی مال این دولت نیست به ریشم خندیدند...گفتم مشائی خود را به این دولت بند کرده است تا به ......برسد باور نکردند آی مردم بدانید ما
سرباز ولایت امیری همچون حضرت آقا سید علی  خامنه ای هستیم و بس و با کسی تعارف نداریم....و دنیا بداند ذره ای از اهعداف و آرمانهایمان کوتاه نخواهیم آمد.

وای بر فردایمان...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۸۹ ، ۰۸:۴۰
سعید

سلاح نبرد نرم چیست؟

بیانات حضرت امام خامنه ای (روحی فداه)، در دیدار جمعی از بسیجیان کشور 4/9/1388

مظلومیت به معنای ضعف نیست

 وقتی انسان حقیقت بسیج را می داند، آن وقت می فهمد سرّ مخالفت ها و دشمنی ها و عنادهایی که هدایت می شود از طرف دشمنان انقلاب و دشمنان کشور و دشمنان نظام به سوی بسیج؛ علت این دشمنی ها را انسان می فهمد قله های بلند بیشتر آماج قرار می گیرند. نشان های برجسته، زودتر مورد توجه واقع می شوند و آماج دشمنی قرار می گیرند.

آیت الله خامنه ای

دشمنان می دانند که حضور بسیجی، واقعیت بسیج در کشور و در میان ملت ایران چقدر اهمیت دارد؛ لذا همت می گمارند بر اینکه این حقیقت موثر و کارآمد و نافذ را مورد تهاجم قرار بدهند. البته این مظلومیت است. مظلومیت، مطلقاً به معنای ضعف نیست. قوی ترین انسان های دنیا هم مظلوم واقع شدند. امیرالمومنین (علیه السلام) نیرومندترین انسان دوران های گوناگون است و مظلوم ترین انسان ها هم هست. انقلاب ما و نظام جمهوری اسلامی جزو مقتدرترین و نافذترین پدیده های دوران معاصر است، اما مظلوم هم هست.

مظلوم است، ولی مقتدر است، نافذ است، اثرگذار است؛ این اثرگذاری باقی خواهد ماند.

- نبرد امروز نبرد نرم است

جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیله دروغ، به وسیله شایعه پراکنی؛ با ابزارهای پیشرفته ای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطی ای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دل ها و ذهن های مردم.

- بصیرت فراموش نشود

بصیرت ،بنده بارها بر روی بصیرت تکیه می کنم، به خاطر همین. مردم بدانند چه اتفاقی دارد می افتد؛ ببینند آن دستی را که دارد صحنه گردانی می کند، صحنه را شلوغ می کند تا در خلال شلوغی های مردم، یک عنصر خائنی، یک عنصر دست نشانده و دست آموزی بیاید کاری را که آن ها می خواهند، انجام بدهد و نشود او را توی مردم پیدا کرد. این کاری است که دشمن می خواهد انجام بدهد هر اقدامی که به بصیرت منتهی بشود، بتواند عنصر خائن را، عنصر بدخواه را از آحاد مردم و توده مردم جدا کند، او را مشخص کند، این خوب است.

،بنده بارها بر روی بصیرت تکیه می کنم، به خاطر اینکه  مردم بدانند چه اتفاقی دارد می افتد؛ ببینند آن دستی را که دارد صحنه گردانی می کند، صحنه را شلوغ می کند تا در خلال شلوغی های مردم، یک عنصر دست نشانده و دست آموزی بیاید کاری را که آن ها می خواهند، انجام بدهد و نشود او را توی مردم پیدا کرد

 هر اقدامی که فضا را مغشوش کند، مشوش کند، انسان ها را نسبت به یکدیگر مردد کند، فضای تهمت آلود باشد، مجرم و غیر مجرم در آن مخلوط بشوند، این فضا مضر است، مخالف است.

- تردید ممنوع!

من می بینم در بعضی از اظهارات، در بعضی از حرف ها، فضا آن چنان مغشوش می شود که افراد سردرگم می شوند؛ مردم نسبت به همدیگر، نسبت به نخبگانشان، نسبت به مسئولان شان بدبین می شوند؛ این درست نیست.

حالا بعضی ها- چه مطبوعات، چه بعضی از عناصر گوناگون- توصیه پذیر نیستند؛ آن ها از ما توصیه نمی خواهند؛ معلوم نیست سیاست های بعضی از این دستگاه ها و مطبوعات و رسانه ها را کی معین می کند و کجا معین می شود- نانشان در ایجاد اختلاف است- اما آن کسانی که مصالح کشور را می خواهند، مایلند حقایق راغالب کننده من توصیه ام به آن ها این است که از این اختلافات جزئی و غیر اصولی صرف نظر کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۸۹ ، ۱۲:۲۱
سعید