قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
يكشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۸۸، ۰۲:۱۴ ب.ظ

پاتک نماز شب خوان ها

پاتک نماز شب خوان ها

پاتک نماز شب خوان ها

از جمله مراقبت های ویژه نماز شب ، رد گم کردن شب زنده داران بود با بذله گویی و پرهیزاز  قداست هایی که خواه ناخواه جزو تبعات آن شب زنده داری ها بود . بچه ها در به در  دنبال این می گشتند که کسی را پیدا کنند و خودشان را به همه کرامات ، مثل «مولوی» به پای آن «شمس» بیندازند. این بود که شب زنده داران می بایست مرتب به نگه داشتن ظاهرشان در سطح بقیه و ارزان فروختن خودشان به دیگران ، این واقعیت را انکار می کردند و با خودشان بیگانه میشدند .

((از جمله مراقبت های ویژه نماز شب ، رد گم کردن شب زنده داران بود با بذله گویی و پرهیزاز  قداست هایی که خواه ناخواه جزو تبعات آن شب زنده داری ها بود . بچه ها در به در  دنبال این می گشتند که کسی را پیدا کنند و خودشان را به همه کرامات ، مثل «مولوی» به پای آن «شمس» بیندازند.))

 از جمله این کلمات قصار و مطایبات این بود که اگر کسی التماس دعا می گفت و به نحوی می خواست بگوید که من میدانم شما نماز شب میخوانی، او در جواب این « تک » گوینده چنین « پاتک » می کرد:

-

 
وقتی خشاب چهل تایی ام را شلیک می کردم ، به اسم شما که رسیدم  سلاح گیر کرد( منظور ذکر استغفار برای چهل مومن در قنوت نماز شب است).

دیشب ان قدر هوا سرد بود که آب وضو روی دستم یخ زد.

تابستان است و  هوای جنوب وما هم ناشی. دیشب که وضو می گرفتم ، بعد از  مسح سرم، آب دستم خشک شد و نتوانستم مسح پایم را بکشم.

- دیشب قبله را گم کرده بودم وقتی پیدا کردم که داشتن اذان صبح را می گفتند.

- دیشب بنده خدا نگهبان مرا اشتباه گرفته  و کم مانده بود که در سجده شکلات پیچم کند.

گاهی اوقات این دیگران بودند که سر به سر نماز شب خوانها می گذاشتند به این نحو که مثلا در حالی که دست هایشان را روی چشم هایشان گذاشته بودند به شخص می گفتند « برو کنار نور چشم هایم را اذیت می کند» یا  « عجب نوری از پیشانیت می باره» یا « ما را هم تو خشاب چهل تایی جا بده ، اگر نشد ، در خان لوله ثرار بده» و امثال این عبارات.

منبع: فرهنگ جبهه ( شوخ طبعی ها)



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

پاتک نماز شب خوان ها

يكشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۸۸، ۰۲:۱۴ ب.ظ

پاتک نماز شب خوان ها

پاتک نماز شب خوان ها

از جمله مراقبت های ویژه نماز شب ، رد گم کردن شب زنده داران بود با بذله گویی و پرهیزاز  قداست هایی که خواه ناخواه جزو تبعات آن شب زنده داری ها بود . بچه ها در به در  دنبال این می گشتند که کسی را پیدا کنند و خودشان را به همه کرامات ، مثل «مولوی» به پای آن «شمس» بیندازند. این بود که شب زنده داران می بایست مرتب به نگه داشتن ظاهرشان در سطح بقیه و ارزان فروختن خودشان به دیگران ، این واقعیت را انکار می کردند و با خودشان بیگانه میشدند .

((از جمله مراقبت های ویژه نماز شب ، رد گم کردن شب زنده داران بود با بذله گویی و پرهیزاز  قداست هایی که خواه ناخواه جزو تبعات آن شب زنده داری ها بود . بچه ها در به در  دنبال این می گشتند که کسی را پیدا کنند و خودشان را به همه کرامات ، مثل «مولوی» به پای آن «شمس» بیندازند.))

 از جمله این کلمات قصار و مطایبات این بود که اگر کسی التماس دعا می گفت و به نحوی می خواست بگوید که من میدانم شما نماز شب میخوانی، او در جواب این « تک » گوینده چنین « پاتک » می کرد:

-

 
وقتی خشاب چهل تایی ام را شلیک می کردم ، به اسم شما که رسیدم  سلاح گیر کرد( منظور ذکر استغفار برای چهل مومن در قنوت نماز شب است).

دیشب ان قدر هوا سرد بود که آب وضو روی دستم یخ زد.

تابستان است و  هوای جنوب وما هم ناشی. دیشب که وضو می گرفتم ، بعد از  مسح سرم، آب دستم خشک شد و نتوانستم مسح پایم را بکشم.

- دیشب قبله را گم کرده بودم وقتی پیدا کردم که داشتن اذان صبح را می گفتند.

- دیشب بنده خدا نگهبان مرا اشتباه گرفته  و کم مانده بود که در سجده شکلات پیچم کند.

گاهی اوقات این دیگران بودند که سر به سر نماز شب خوانها می گذاشتند به این نحو که مثلا در حالی که دست هایشان را روی چشم هایشان گذاشته بودند به شخص می گفتند « برو کنار نور چشم هایم را اذیت می کند» یا  « عجب نوری از پیشانیت می باره» یا « ما را هم تو خشاب چهل تایی جا بده ، اگر نشد ، در خان لوله ثرار بده» و امثال این عبارات.

منبع: فرهنگ جبهه ( شوخ طبعی ها)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۵/۱۸
سعید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی