یاران هم عهد
یاران هم عهد
همین شهادت ها پیروزی را بیمه ، و دشمن را رسوا می کند .
امام خمینی (ره)
شهادت ...رمز پیروزی اسلام در راستای تاریخ .
شهادت... تنها سلاحی که دشمن هر چند قوی و نیرومند باشد، نمی تواند بر آن پیروز گردد.
شهادت ، همان تحفه الهی بود که به دو بنده مخلص پروردگار در غروب روز 8 شهریور هدیه شد و آن دو بزرگوار این هدیه الهی را در آغوش گرفتند وجانشان با هم به ملکوت اعلی پرواز کرد ، و در محضر حضرت حق به نعمتهای بی پایان الهی دست یافتند .
گویا رجایی و با هنر این دو دوست صمیمی و دو یار قدیمی با هم از ازل عهد اخوت بسته بودند ، آنچنان که نه تنها در دنیا با هم باشند ، بلکه لحظه دیدار که فرا رسید ، با هم به دیدار خدای خود روند ، و چنان شد که بود.
امام خمینی در پیامی به مناسبت شهادت این دو مجاهد فی سبیل الله چنین می فرمایند :
-
"آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه های نبرد با قدرتهای فاسد ، هم جنگ وهمرزم بودند و "مرحوم شهید رجایی به من گفتند که 20 سال است که با آقای باهنر همراه بودیم" و خداوند خواست که با هم از دنیا هجرت کنند و به سوی او هجرت کنند . من در عین حال که شهادت این دو بزرگوار برایم بسیار مشکل است ، می دانم که آنها به رفیق اعلی متصل شده اند و برای آنها آرامش هست و اینطور گرفتاری هایی که الان برای ما هست ، دیگر برای آنها نیست و آنها رسیده اند به مطلوب خودشان و از این جهت به آنها و به خانواده های آنها و ملت اسلامی تبریک عرض می کنم که چنین شهدایی تقدیم می کنند ."
آری این دو مبارز خستگی نا پذیر سالهای متمادی با هم در نبرد با شاه ستمگر همکاری داشتند و گاهی تیم های دو نفری یا سه نفری برای مبارزه تشکیل می دادند .
شهید باهنر چندین بار در زندگی پر افتخار خود به زندان رفت و شدید ترین شکنجه ها را در راه حق تحمل کرد و هیچگاه حاضر نشد یاران با وفای امام را به دشمن معرفی کند . راجع به یکی از شکنجه هایش چنین می گوید :
- "روز تولد امام حسن (ع ) مرا ساعت 8(صبح) بردند تا ساعت 1 بعد از ظهر که هنگام بر گرداندن حالم طوری بود که مرا کشان کشان به سلولم آ وردند . آنروز یکی از روز های خیلی خوب زندگی من بود و خیلی خوشحال بودم که روزه هستم و شکنجه می شوم آنها به نظر خودشان می خواستند روحیه مرا بکشند و حال اینکه حالتهای ایمانی و اعتقادی من محکم تر می شد خیلی خوشحال بودم و اکثر آیات و دعا هایی که روحیه ام را تقویت می کرد می خواندم و خاطرم هست که در اتاق شکنجه و یا در سلولم بیشتر اوقات آیه "هو الذی انزل السکینة فی قلوب... " و" المومنین لیزدادوا ایمانا " را تکرار می کردم .
- وقتی شکنجه می شدیم ، مجبورمان می کردند که بر روی پاهای تاول زده راه برویم ، آنجا قسمتهایی از دعا که می فرماید : " قو علی خدمتک جوارحی " را تکرار می کردم . "
در روحیه هایی این چنین مصمم و استوار، شکنجه جز صلابت و استواری بیشتر و استقامتی افزون تر نمی بخشد .
شهید باهنر، فقیه تلاشگر مبارز ، همواره چه پیش از انقلاب در زمان طاغوت و چه پس از انقلاب در دو جبهه مبارزه با ستمگران و طاغوتیان و مبارزه با جهالت و بی سوادی در تلاشی خستگی نا پذیر بود . تا آنجا که می توانست سخنرانی می کرد و هنگامی که از سخنرانی منع شد ، در شیوه ی معلمی ، نسل آینده را با فرهنگ نیرو مند اسلام آشنا می ساخت و گاهی هم در لابلای کتاب های دینی که در مدارس تدریس می شد نونهالان کشور را با کلمات و واژه هایی از قبیل : جهاد ، مبارزه با ظلم ها و طاغوت ها، و لزوم جنگ در برابر ظلم و بی عدالتی ، ضرورت مبارزه مخفی ، تاریخ مبارزاتی و انقلابی ائمه و توحید نفی استکبارآشنا می نمود . تا این که در آنها زمینه ای برای انقلاب اسلامی ایجاد کند .
یاد این دو شهید عزیز و دیگر شهدای اسلام و انقلاب گرامی باد .