قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۸۸، ۱۲:۲۰ ب.ظ

نامه ای از جبهه که

نامه ای از جبهه که

برای خواص نوشته شد!

کربلای جبهه ها یادش بخیر

اشاره: نامه ی پیش روی که مربوط به شهید فرزانه نظر علی محفوظی است بیشتر مربوط به خواص می شود. برخی رزمندگان از عدم دقت و حرکت به موقع عده ای از متدینان غصه می خورند. آنها را نصیحت می کردند و برای آنها که دوستان شهدا محسوب می شدند احساس نگرانی می کردند، دغدغه های شهید نظر علی را

حتماٌ

حتماٌ

حتماٌ

بخوانید خودتان متوجه باقی قضایا می شوید.

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

 «حضور دوستان ارجمند سلام علیکم»

«اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا لا اقل من ذالک و لا اکثر»

پروردگارا چشم بر هم زدن مرا به خودم وامگذار نه کمتر و نه بیشتر.

«لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون» (آل عمران 92)

هرگز  به خیر و سعادت دست پیدا نخواهید کرد مگر آن که از آنچه دوست دارید انفاق نمایید.

پس ازتقدیم عرض سلام به حضور مبارک شما، امیدوارم سلامت و تندرست باشید و با یاد خدای تعالی از زندگی موفقی و از ایام پر معنویتی برخوردار باشید و هیچگونه ناراحتی و کسالتی نداشته باشید. پس اگر احوالی از دوست حقیرتان نظرعلی محفوظی را خواسته باشید سلامتم و به دعاگویی همه مؤمنین مشغولم. امیدوارم که نامه ی بی قابل و کم ارزش اینجانب مورد قبول شما باشد. در ابتدا باید عرض شود که خیلی مشتاق به این بودم که در جمع شما صحبت کنم و وظیفه و تکلیفی که بر دوش همه ی ما می باشد برای شما بازگو نمایم ولی آن طوری که من خواستم موفق به آن نشدم. در ابتدا از همه ی شما معذرت و پوزش می طلبم و خطابم به همه ی شما می باشد و همه ی بسیحی هایی که دارای پرونده ی بسیج می باشند ولی … اولین خطابم به شما مسول پایگاه و اعضای شورای پایگاه می باشد که حتماً قبل از خواندن نامه همه ی برادران بسیج را کلاً دعوت نمایید که در جلسه حاضر باشند و نامه را برای همه ی آنها بخوانید.

برادران عزیز بسیجی و برادران مؤمن به انقلاب همه ی شما روزهای اوایل انقلاب را در نظر بیاورید. مشکلات اول انقلاب را در نظرتان مجسم کنید قبل از این که آستاسر و سید زین العابدین شهدایی همچون فلاح، معصومی، اسدی، نبی پور،‌علیزاده، علیزاده ی دیگر و شهید بسیار گرانقدر صابریان را بخود داشته باشد با چه شوقی برای انقلاب کار می کردید. ولی در شهادت یکی پس از دیگری بجای این که قدم فعالیت اسلامی را فراتر بنهید گام خود را کوتاه تر کردید و از مجردی به متأهلی و از طریق اولاد و همسر و از طریق انتخاب دوستان ناباب (البته برای بعضی ها) و از طریق انتخاب شغل جهت تأمین امرار معاش زندگی کاملاً فعالیت و اشتیاق خود را به انقلاب کم کردید و به دلیل این که،‌ در جلسه ی لازم و ضروری بسیج شرکت نمی کنید ـ در گردهمایی و سمینارهای مربوط به خودتان در سپاه شرکت نمی کنید ـ در فکر انتقاد غیر سازنده و نامعقول نسبت به همدیگر هستید. پس از هفت سال از جنگ و با دادن این همه شهدا از سر جای خود تکان نخوردید و برای تماشا هم که شده به جبهه نیامدید. و هزاران دلیل و برهان دیگر …

چطور می خواهید در آخرت جواب شهدا را بدهید؟

در صورتی که در مراسم سوم و هفتم و غیره شهدا همه لباس عزا می پوشید و حتّی گریه و زاری          می کنید و متأثر می شوید. متأثر از این بشوید که چرا پرچم افتاده از دست شهدای فوق و سایر شهدا را که در صحرای خوزستان و کردستان بر زمین افتاده در دست نمی گیرید. متأثر از این بشوید که همه روز به مزار شهید می روید ولی به پیغام شهید توجه نمی کنید. اگر ترس از بدبخت و بیچاره شدن خانواده ی خود را دارید. مگر خانواده شهید صابریان عزیز و اسدی و بقیه بدبخت و بیچاره شدند؟ مگر خانواده شما از خاندان، ابا عبدالله الحسین (ع)‌ و سایر شهدای صدر اسلام عزیزتر است؟

چرا یک مقدار واقعاً فکر اساسی نمی کنید و راه صحیح و اساسی در پیش نمی گیرید؟‌ باید به خوتان بیایید و فکری درباه ی خود بکنید.

کربلای جبهه ها یادش بخیر

بجای این که شهدای محله مان در روز آخرت شفیع ما باشند یقه ما را می گیرند. ما را زیر سوال قرار می دهند. به جای این که آبروی اسلام را در آخرت حفظ کنیم، بلکه هم در این دنیا و هم در آن دنیا لطمه به اسلام می زنیم. شما به عنوان الگو و نمونه در محل زندگی می کنید و مردم همه متوجه ی شما هستند و از شما انتظار و توقع دارند که شما چکار می کنید. تا شما نجنبید و حرکت نکنید و دست از سر زن و بچه نکشید هیچ یک از آنها و بی تفاوت ها حرکت نمی کنند. شما باید خیلی جلوتر از دیگران باشید. دلتان به حال اسلام بسوزد. به حال خانواده شهدا بسوزد. به حال بچه های شهدا بسوزد که هر روز از کنار آنها می گذرید و آنها را با چشمتان می نگرید. ولی اندیشه ای در مورد آنها نمی کنید. آیا وفایتان تا همین جا بود که اگر واقعاً‌ جمهوری اسلامی احتیاج به نیرو و کمک داشت. دست از بسیج و انقلاب و فعالیت و جلسه و سمینار و گردهمایی بکشید و جنگ را به دیگران محوّل کنید و بگویید که دیگران هستند و جبهه را پُر می کنند پس خودتان چه کار باید بکنید؟ بهار و پاییز را که کار دارید. زمستان و تابستان که هوا سرد و یا گرم است،‌ در مواقعی که بیکار هستید زن و بچه و پدر و مادر و یا برادر و خواهر مریض است. پس کی باید وظیفه تان را انجام دهید؟

امروز همه ی شما را جمهوری اسلامی برای چندمین بار به کمک خواست، به شما احتیاج پیدا کرد که به دادش برسید. از تمامی جهات و از سوی همه ی دشمنان به اسلام هجوم آوردند و به وسیله ی ممکن اسلام را تحت محاصره قرار دادند و تمامی نیرویشان را برای نابودی اسلام بکار بردند. دشمنان اسلام در داخل به عناوین مختلف مشغول ضربه زدن و فعالیت هستند. ولی ما که به عنوان شیعه ی علی (ع) و پیرو امام حسین (ع) هستیم و خودمان را در لیست جمهوری اسلامی نام نویسی کردیم دست از همه ی فعالیت کشیدیم و فقط در فکر تهیه آذوقه زندگی هستیم. نمی خواهم به شما توهین و جسارت بکنم و یا شما را سرزنش بکنم. ولی به عنوان یک تکلیف دینی و اسلامی و شرعی برای شما بگویم. باید بیشتر از دیگران یعنی افراد غیر بسیجی در جلسه ی گروه مقاومت محل شرکت کنید. بیشتر از دیگران در گردهمایی و سمینار سپاه شرکت کنید. بیشتر از دیگران و در همه ی روزها در مسجد حاضر شوید. بیشتر از دیگران باید به فکر خودسازی و تهذیب نفس باشید. بیشتر از دیگران باید تبلیغ اسلامی در محل و روی افراد بی تفاوت در جهت جذب آنها به سوی اسلام و جنگ داشته باشید البته باید با عملتان باشد. بیشتر و زودتر از دیگران باید در جبهه حضور داشته باشید که جایگاه بسیار با صفا و مقدس می باشد. جبهه یک محل و مکان آماده برای خودسازی و مبارزه با نفس می باشد اگر کسی یا هر یک از شماها موفق نشوید که به جبهه بیایید هم به خودتان ضربه زدید و هم این که ضرر دنیوی و اخروی کردید. نگذارید در لباس اسلام به اسلام ضربه بزنیم. نگذارید که با عمل خودمان مردم به ما بخندند و شرمنده در مقابل آنها باشیم. اگر دیدید که یک رزمنده ای در جبهه دستش و یا پایش و جایی از بدنش مجروح شده و یا حتّی شهید شده دیگر کار از کارش گذشت نه. بلکه این یک امتحان الهی و آزمایش خدایی برای آن نفر و برای آن خانواده می باشد. و یا حتّی برادری در یک خانواده شهید و یا مجروح شده دیگر بقیه دست از جنگ و جبهه بکشند بلکه همه ی ما تک تک در قبال جنگ و اسلام وظیفه ای جداگانه داریم. باید خودمان برای خودمان توشه ی آخرت تهیه نماییم هیچکس به فریاد مان در آن جهان نخواهند رسید مگر اعمال نیک و خوب ما که ببینیم چه تهیّه کرده ایم. شما را در آخرت مانند افراد عادی در محل مواخذه نمی کنند. بلکه شما را در لباس بسیجی و در لباس حزب اللهی و مدافع اسلام سؤال و مواخذه می کنند. از برای آخرین بار می گویم قدری عاقلانه فکر کنید و رسم و راه صحیح تری در پیش بگیرید و بیشتر در فکر انجام اعمال نیک باشید و بیشتر به همدیگر اطمینان داشته باشید و بیشتر در جلسه ی مربوط به بسیج و جبهه حضور داشته باشید و بیشتر در مورد خانواده ی شهدا و خود شهدا فکر و تعقّل نمایید.

سر انجام برای تک تک شما دعا و سلام می رسانم و آرزوی موفقیّت و نصرت شما و اسلام را از خدای رحمان و رحیم خواهانم و پوزش می طلبم از شما که سر مبارک شما را به درد آوردم و وقت گرانبهای شما را گرفتم و امیدوارم که مرا با این حرف های گنده تر از خودم به شما گفتم می بخشید. همگی شما را به خدای بزرگ می سپارم.

به امید طول عمر حضرت امام خمینی و پیروزی نهایی اسلام بر کفار

پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و نابودی تمامی دشمنان اسلام

والسلام علیکم و رحمة ا… و برکاته

چهارشنبه مورخه 12/9/1365

دوست حقیرتان نظرعلی محفوظی



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

نامه ای از جبهه که

پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۸۸، ۱۲:۲۰ ب.ظ

نامه ای از جبهه که

برای خواص نوشته شد!

کربلای جبهه ها یادش بخیر

اشاره: نامه ی پیش روی که مربوط به شهید فرزانه نظر علی محفوظی است بیشتر مربوط به خواص می شود. برخی رزمندگان از عدم دقت و حرکت به موقع عده ای از متدینان غصه می خورند. آنها را نصیحت می کردند و برای آنها که دوستان شهدا محسوب می شدند احساس نگرانی می کردند، دغدغه های شهید نظر علی را

حتماٌ

حتماٌ

حتماٌ

بخوانید خودتان متوجه باقی قضایا می شوید.

 

«بسم الله الرحمن الرحیم»

 «حضور دوستان ارجمند سلام علیکم»

«اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا لا اقل من ذالک و لا اکثر»

پروردگارا چشم بر هم زدن مرا به خودم وامگذار نه کمتر و نه بیشتر.

«لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون» (آل عمران 92)

هرگز  به خیر و سعادت دست پیدا نخواهید کرد مگر آن که از آنچه دوست دارید انفاق نمایید.

پس ازتقدیم عرض سلام به حضور مبارک شما، امیدوارم سلامت و تندرست باشید و با یاد خدای تعالی از زندگی موفقی و از ایام پر معنویتی برخوردار باشید و هیچگونه ناراحتی و کسالتی نداشته باشید. پس اگر احوالی از دوست حقیرتان نظرعلی محفوظی را خواسته باشید سلامتم و به دعاگویی همه مؤمنین مشغولم. امیدوارم که نامه ی بی قابل و کم ارزش اینجانب مورد قبول شما باشد. در ابتدا باید عرض شود که خیلی مشتاق به این بودم که در جمع شما صحبت کنم و وظیفه و تکلیفی که بر دوش همه ی ما می باشد برای شما بازگو نمایم ولی آن طوری که من خواستم موفق به آن نشدم. در ابتدا از همه ی شما معذرت و پوزش می طلبم و خطابم به همه ی شما می باشد و همه ی بسیحی هایی که دارای پرونده ی بسیج می باشند ولی … اولین خطابم به شما مسول پایگاه و اعضای شورای پایگاه می باشد که حتماً قبل از خواندن نامه همه ی برادران بسیج را کلاً دعوت نمایید که در جلسه حاضر باشند و نامه را برای همه ی آنها بخوانید.

برادران عزیز بسیجی و برادران مؤمن به انقلاب همه ی شما روزهای اوایل انقلاب را در نظر بیاورید. مشکلات اول انقلاب را در نظرتان مجسم کنید قبل از این که آستاسر و سید زین العابدین شهدایی همچون فلاح، معصومی، اسدی، نبی پور،‌علیزاده، علیزاده ی دیگر و شهید بسیار گرانقدر صابریان را بخود داشته باشد با چه شوقی برای انقلاب کار می کردید. ولی در شهادت یکی پس از دیگری بجای این که قدم فعالیت اسلامی را فراتر بنهید گام خود را کوتاه تر کردید و از مجردی به متأهلی و از طریق اولاد و همسر و از طریق انتخاب دوستان ناباب (البته برای بعضی ها) و از طریق انتخاب شغل جهت تأمین امرار معاش زندگی کاملاً فعالیت و اشتیاق خود را به انقلاب کم کردید و به دلیل این که،‌ در جلسه ی لازم و ضروری بسیج شرکت نمی کنید ـ در گردهمایی و سمینارهای مربوط به خودتان در سپاه شرکت نمی کنید ـ در فکر انتقاد غیر سازنده و نامعقول نسبت به همدیگر هستید. پس از هفت سال از جنگ و با دادن این همه شهدا از سر جای خود تکان نخوردید و برای تماشا هم که شده به جبهه نیامدید. و هزاران دلیل و برهان دیگر …

چطور می خواهید در آخرت جواب شهدا را بدهید؟

در صورتی که در مراسم سوم و هفتم و غیره شهدا همه لباس عزا می پوشید و حتّی گریه و زاری          می کنید و متأثر می شوید. متأثر از این بشوید که چرا پرچم افتاده از دست شهدای فوق و سایر شهدا را که در صحرای خوزستان و کردستان بر زمین افتاده در دست نمی گیرید. متأثر از این بشوید که همه روز به مزار شهید می روید ولی به پیغام شهید توجه نمی کنید. اگر ترس از بدبخت و بیچاره شدن خانواده ی خود را دارید. مگر خانواده شهید صابریان عزیز و اسدی و بقیه بدبخت و بیچاره شدند؟ مگر خانواده شما از خاندان، ابا عبدالله الحسین (ع)‌ و سایر شهدای صدر اسلام عزیزتر است؟

چرا یک مقدار واقعاً فکر اساسی نمی کنید و راه صحیح و اساسی در پیش نمی گیرید؟‌ باید به خوتان بیایید و فکری درباه ی خود بکنید.

کربلای جبهه ها یادش بخیر

بجای این که شهدای محله مان در روز آخرت شفیع ما باشند یقه ما را می گیرند. ما را زیر سوال قرار می دهند. به جای این که آبروی اسلام را در آخرت حفظ کنیم، بلکه هم در این دنیا و هم در آن دنیا لطمه به اسلام می زنیم. شما به عنوان الگو و نمونه در محل زندگی می کنید و مردم همه متوجه ی شما هستند و از شما انتظار و توقع دارند که شما چکار می کنید. تا شما نجنبید و حرکت نکنید و دست از سر زن و بچه نکشید هیچ یک از آنها و بی تفاوت ها حرکت نمی کنند. شما باید خیلی جلوتر از دیگران باشید. دلتان به حال اسلام بسوزد. به حال خانواده شهدا بسوزد. به حال بچه های شهدا بسوزد که هر روز از کنار آنها می گذرید و آنها را با چشمتان می نگرید. ولی اندیشه ای در مورد آنها نمی کنید. آیا وفایتان تا همین جا بود که اگر واقعاً‌ جمهوری اسلامی احتیاج به نیرو و کمک داشت. دست از بسیج و انقلاب و فعالیت و جلسه و سمینار و گردهمایی بکشید و جنگ را به دیگران محوّل کنید و بگویید که دیگران هستند و جبهه را پُر می کنند پس خودتان چه کار باید بکنید؟ بهار و پاییز را که کار دارید. زمستان و تابستان که هوا سرد و یا گرم است،‌ در مواقعی که بیکار هستید زن و بچه و پدر و مادر و یا برادر و خواهر مریض است. پس کی باید وظیفه تان را انجام دهید؟

امروز همه ی شما را جمهوری اسلامی برای چندمین بار به کمک خواست، به شما احتیاج پیدا کرد که به دادش برسید. از تمامی جهات و از سوی همه ی دشمنان به اسلام هجوم آوردند و به وسیله ی ممکن اسلام را تحت محاصره قرار دادند و تمامی نیرویشان را برای نابودی اسلام بکار بردند. دشمنان اسلام در داخل به عناوین مختلف مشغول ضربه زدن و فعالیت هستند. ولی ما که به عنوان شیعه ی علی (ع) و پیرو امام حسین (ع) هستیم و خودمان را در لیست جمهوری اسلامی نام نویسی کردیم دست از همه ی فعالیت کشیدیم و فقط در فکر تهیه آذوقه زندگی هستیم. نمی خواهم به شما توهین و جسارت بکنم و یا شما را سرزنش بکنم. ولی به عنوان یک تکلیف دینی و اسلامی و شرعی برای شما بگویم. باید بیشتر از دیگران یعنی افراد غیر بسیجی در جلسه ی گروه مقاومت محل شرکت کنید. بیشتر از دیگران در گردهمایی و سمینار سپاه شرکت کنید. بیشتر از دیگران و در همه ی روزها در مسجد حاضر شوید. بیشتر از دیگران باید به فکر خودسازی و تهذیب نفس باشید. بیشتر از دیگران باید تبلیغ اسلامی در محل و روی افراد بی تفاوت در جهت جذب آنها به سوی اسلام و جنگ داشته باشید البته باید با عملتان باشد. بیشتر و زودتر از دیگران باید در جبهه حضور داشته باشید که جایگاه بسیار با صفا و مقدس می باشد. جبهه یک محل و مکان آماده برای خودسازی و مبارزه با نفس می باشد اگر کسی یا هر یک از شماها موفق نشوید که به جبهه بیایید هم به خودتان ضربه زدید و هم این که ضرر دنیوی و اخروی کردید. نگذارید در لباس اسلام به اسلام ضربه بزنیم. نگذارید که با عمل خودمان مردم به ما بخندند و شرمنده در مقابل آنها باشیم. اگر دیدید که یک رزمنده ای در جبهه دستش و یا پایش و جایی از بدنش مجروح شده و یا حتّی شهید شده دیگر کار از کارش گذشت نه. بلکه این یک امتحان الهی و آزمایش خدایی برای آن نفر و برای آن خانواده می باشد. و یا حتّی برادری در یک خانواده شهید و یا مجروح شده دیگر بقیه دست از جنگ و جبهه بکشند بلکه همه ی ما تک تک در قبال جنگ و اسلام وظیفه ای جداگانه داریم. باید خودمان برای خودمان توشه ی آخرت تهیه نماییم هیچکس به فریاد مان در آن جهان نخواهند رسید مگر اعمال نیک و خوب ما که ببینیم چه تهیّه کرده ایم. شما را در آخرت مانند افراد عادی در محل مواخذه نمی کنند. بلکه شما را در لباس بسیجی و در لباس حزب اللهی و مدافع اسلام سؤال و مواخذه می کنند. از برای آخرین بار می گویم قدری عاقلانه فکر کنید و رسم و راه صحیح تری در پیش بگیرید و بیشتر در فکر انجام اعمال نیک باشید و بیشتر به همدیگر اطمینان داشته باشید و بیشتر در جلسه ی مربوط به بسیج و جبهه حضور داشته باشید و بیشتر در مورد خانواده ی شهدا و خود شهدا فکر و تعقّل نمایید.

سر انجام برای تک تک شما دعا و سلام می رسانم و آرزوی موفقیّت و نصرت شما و اسلام را از خدای رحمان و رحیم خواهانم و پوزش می طلبم از شما که سر مبارک شما را به درد آوردم و وقت گرانبهای شما را گرفتم و امیدوارم که مرا با این حرف های گنده تر از خودم به شما گفتم می بخشید. همگی شما را به خدای بزرگ می سپارم.

به امید طول عمر حضرت امام خمینی و پیروزی نهایی اسلام بر کفار

پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و نابودی تمامی دشمنان اسلام

والسلام علیکم و رحمة ا… و برکاته

چهارشنبه مورخه 12/9/1365

دوست حقیرتان نظرعلی محفوظی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۷/۰۲
سعید

نظرات  (۱)

حوصلش رو داشتی به وب منم سری بزن؟www.keleka.mihanblog.com

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی