قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۸۸، ۰۹:۲۹ ق.ظ

ثواب نماز در حال دویدن !

 

ثواب نماز در حال دویدن !

 سال 62 به دلیل حضور گروهک‌های ضدانقلاب در کردستان مدتی را در منطقه بوکان مستقر بودیم. محرم آن سال 12 نفر در پایگاه بودیم که علی‌رغم فشار زیاد کاری و تأمین جاده‌ هنگام شب‌، در اتاقی که نمازخانه و استراحتگاه بود، برای اباعبدالله (ع) عزاداری می‌کردیم.

امام حسین علیه السلام

 در میان ما کسی که به مداحی آشنا باشد،‌ نبود و بچه‌ها با هر صدایی که داشتند، نوحه‌سرایی می‌کردند و در طول دهه اول محرم همان نوحه‌های تکراری را می‌خواندند، اما عشق به امام حسین (ع) و عزاداری برای ایشان به قدری زیاد بود که افراد توجهی به تکراری بودن اشعار نداشتند و فقط برای امام حسین (ع) سینه‌زنی می‌کردند.

سال 63 چند ماه قبل از آغاز یکی از عملیات‌ها در پادگان دوکوهه مستقر بودیم؛ هر گردان دسته عزاداری تشکیل می‌داد و یک نفر مداحی می‌کرد و دسته‌‌های عزاداری و سینه‌زنی گردان‌ها در حسینیه دوکوهه جمع می‌شدند.

 بنده در گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) بودم و به ما گفتند سریع به منطقه بروید و ما هم سریع به جزیره برگشتیم و روی یکی از جاده‌های حساس، میدان مین گذاشتیم که شب قبل از عملیات خود حاج همت مستقیم فرماندهی می‌کرد؛ دعای توسل را خواندیم و با 12 نفر از بچه‌های تخریب تا حدود 100 متری عراقی‌ها در آن تاریکی شب نزدیک شدیم، اما انگار عراقی‌ها کور شده بودند؛ جلوی پای عراقی‌ها میدان مین زدیم و زمانی که به عقب برمی‌گشتیم، هوا تقریبأ روشن شده بود.

دفاع مقدس

صبح بود و هنوز عراقی‌ها متوجه میدان مین نشده بودند؛ در دو طرف مکانی که عراقی‌ها مستقر بودند، مرداب بود و در وسط هم ما میدان مین کاشته بودیم؛

 زمانی که به عقب برگشتیم متوجه شدیم که بچه‌های پدافند در کانال هستند و به همین خاطر جا کم بود و ما مجبور بودیم به مقر برگردیم و چون در دید عراقی‌ها بودیم باید تا مقر می‌دویدیم و حتی در آن حالت دویدن بود که بچه‌ها نماز صبحشان را خواندند.

چند وقت بعد از آن روز، بچه‌ها از آیت‌الله مشکینی پرسیدند «که نماز صبح را اینگونه خواندیم» و آیت‌الله مشکینی شروع کرد به گریه کردن و گفت «من حاضرم چند سال عبادتم را با یک رکعت نماز شما عوض کنم»؛ زمانی که عراقی‌ها خواستند حمله کنند به این میدان مین برخورده بودند و چند نفرشان کشته شده بودند.

فردای آن روز روزنامه‌ها نوشتند که «جزیره مجنون تثبیت شد»؛ برنامه آن شب را خود شهید همت به طور مستقیم فرماندهی کرد و پس از تثبیت شدن جزیره مجنون بود که به فیض رفیع شهادت نائل شد.



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

ثواب نماز در حال دویدن !

دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۸۸، ۰۹:۲۹ ق.ظ
 

ثواب نماز در حال دویدن !

 سال 62 به دلیل حضور گروهک‌های ضدانقلاب در کردستان مدتی را در منطقه بوکان مستقر بودیم. محرم آن سال 12 نفر در پایگاه بودیم که علی‌رغم فشار زیاد کاری و تأمین جاده‌ هنگام شب‌، در اتاقی که نمازخانه و استراحتگاه بود، برای اباعبدالله (ع) عزاداری می‌کردیم.

امام حسین علیه السلام

 در میان ما کسی که به مداحی آشنا باشد،‌ نبود و بچه‌ها با هر صدایی که داشتند، نوحه‌سرایی می‌کردند و در طول دهه اول محرم همان نوحه‌های تکراری را می‌خواندند، اما عشق به امام حسین (ع) و عزاداری برای ایشان به قدری زیاد بود که افراد توجهی به تکراری بودن اشعار نداشتند و فقط برای امام حسین (ع) سینه‌زنی می‌کردند.

سال 63 چند ماه قبل از آغاز یکی از عملیات‌ها در پادگان دوکوهه مستقر بودیم؛ هر گردان دسته عزاداری تشکیل می‌داد و یک نفر مداحی می‌کرد و دسته‌‌های عزاداری و سینه‌زنی گردان‌ها در حسینیه دوکوهه جمع می‌شدند.

 بنده در گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) بودم و به ما گفتند سریع به منطقه بروید و ما هم سریع به جزیره برگشتیم و روی یکی از جاده‌های حساس، میدان مین گذاشتیم که شب قبل از عملیات خود حاج همت مستقیم فرماندهی می‌کرد؛ دعای توسل را خواندیم و با 12 نفر از بچه‌های تخریب تا حدود 100 متری عراقی‌ها در آن تاریکی شب نزدیک شدیم، اما انگار عراقی‌ها کور شده بودند؛ جلوی پای عراقی‌ها میدان مین زدیم و زمانی که به عقب برمی‌گشتیم، هوا تقریبأ روشن شده بود.

دفاع مقدس

صبح بود و هنوز عراقی‌ها متوجه میدان مین نشده بودند؛ در دو طرف مکانی که عراقی‌ها مستقر بودند، مرداب بود و در وسط هم ما میدان مین کاشته بودیم؛

 زمانی که به عقب برگشتیم متوجه شدیم که بچه‌های پدافند در کانال هستند و به همین خاطر جا کم بود و ما مجبور بودیم به مقر برگردیم و چون در دید عراقی‌ها بودیم باید تا مقر می‌دویدیم و حتی در آن حالت دویدن بود که بچه‌ها نماز صبحشان را خواندند.

چند وقت بعد از آن روز، بچه‌ها از آیت‌الله مشکینی پرسیدند «که نماز صبح را اینگونه خواندیم» و آیت‌الله مشکینی شروع کرد به گریه کردن و گفت «من حاضرم چند سال عبادتم را با یک رکعت نماز شما عوض کنم»؛ زمانی که عراقی‌ها خواستند حمله کنند به این میدان مین برخورده بودند و چند نفرشان کشته شده بودند.

فردای آن روز روزنامه‌ها نوشتند که «جزیره مجنون تثبیت شد»؛ برنامه آن شب را خود شهید همت به طور مستقیم فرماندهی کرد و پس از تثبیت شدن جزیره مجنون بود که به فیض رفیع شهادت نائل شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۱۱/۰۵
سعید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی