چه کسی را می توان شهید نامید؟
چه کسی را می توان شهید نامید؟
«شهید» کسی است که برای برقراری عدالت قیام میکند، خود را در راه خدا فدا کرده و برای رسیدن به رضا و وصال محبوب، از هستی خود هجرت میکند.

واژه «شهید» در قرآن کریم فراوان به چشم میخورد؛ شهید از اسماء حسنای الهی است و در لغت به معنی کسی است که در گواهی دادن خود امین باشد و نیز گفته شده است شهید به معنی کسی است که هیچ چیز از علم او پوشیده نیست و به معنی حاضر هم به کار رفته است.
شهید بر وزن فعیل و صیغه مبالغه است؛ وقتی علم به طور مطلق و بدون قید در نظر گرفته شود، بر ذاتی که به آن متّصف شده «علیم» اطلاق میشود و چنانچه مقصود، اطلاع از امور نهانی باشد، متّصف به آن را «خبیر» میگویند و هرگاه اطلاع از امور ظاهر مراد باشد از آن به «شهید» تعبیر میشود.
نکته قابل توجه این است که چرا به کسی که در راه خدا کشته میشود «شهید» میگویند؟ و آیا کسانی که در غیر از مسیر حق حرکت میکنند و کشته میشوند، شهید هستند یا خیر؟
به کسی که خود را در راه خدا فدا کرده و برای رسیدن به رضا و وصال محبوب از هستی خود، در این عالم صرف نظر کرده و از تمام لذائذ مادّی دست کشیده «شهید» اطلاق میکنند.
از این جهت «شهید» را «شهید» گفتهاند که خداوند و فرشتگان گواهی میدهند که او اهل بهشت است و در روز قیامت از وی میخواهند که با پیامبر (ص) درباره اعمال و کردار امم پیشین شهادت بدهد.
همچنین «شهید» زنده، شاهد و حاضر است و میبیند و برای آنکه کرامتها و نعمتهایی را که به سبب کشته شدنش در راه خدا برایش آماده شده میبیند.
به این دلیل به فردی که در راه خدا کشته میشود، «شهید» میگویند که در راه گواهی دادن به حق و در راه امری که برای خداست قیام کرده به گونهای که هستی خود را در آن راه از دست داده و راهنمای دیگران است و فرشتگان هنگام کشته شدن گواهی دهند که او در راه خدا کشته شده و در نزد او حاضرند.
معانی شهید در قرآن :
در آیات مبارکه قرآن کریم 55 بار کلمه «شهید» و «شهداء» ذکر شده که به معنی گواه، حجّت، حاضر، آگاه و مقتول در راه خدا به کار رفته است. آیه 69 سوره نساء تنها آیهای است که در آن بر مقتول فی سبیل اللّه «شهید» اطلاق شده است و خداوند در این آیه میفرمایند «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا» است.
فخر رازی در تفسیر این آیه چنین آورده است «شهید بر وزن فعیل به معنی فاعل است و او کسی است که گاهی با دلیل و بیان و زمانی با سلاح به صحّت دین خدا گواهی میدهد». پس شهداء کسانی هستند که به عدالت قیام کردهاند و خداوند از آنان در آیه 18 سوره آل عمران یاد کرده و فرموده است «شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمًَا بِالْقِسْطِ».
مفسران دیگر از قبیل شیخ طوسی و صاحب مجمع البیان و محمد بن حریر طبری و دیگران، در تفسیر این آیه گفتهاند که منظور از «شهداء» کسانی هستند که در راه خدا برای رضای او به منظور برقراری حق کشته می شود.
رسول اکرم (ص) در جایی فرمودند «ما یجد الشهید من الم القتل الاّ کما یجد احدکم من الم القرصه» شهید درد قتل را احساس نمیکند مگر به اندازهای که یکی از شما درد نیشگون را احساس میکند.
عتبة بن عبد السلمی از رسول خدا (ص) روایت کرده است که آن حضرت فرمود «کشته شدگان بر سه گونهاند یکی از آنها مؤمنی است که با جان و مالش در راه خدا جهاد کرده و هنگامی که با دشمن برخورد میکند به جنگ ادامه میدهد تا کشته شود». پیامبر (ص) درباره اینگونه افراد فرمود «او شهید آزمایش شدهای است که در سراپرده (کرامت و رحمت) زیر عرش خداوند است که پیامبران جز از لحاظ رتبه نبّوت بر او برتری ندارند».
اهداف قانون جهاد و دفاع در قران :
در این آیه 39 سوره شریفه انفال آمده است «و َقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةً وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه؛ با کفار بجنگید تا آشوبی نماند و به طور کلی دین از آن خدا باشد» این آیه غرض جهاد و شهادت را پیکار و فداکاری در راه اسلام به منظور برطرف کردن ستم، دفاع از عبادت و مراکز عبادی، روی کار آمدن مردم شایسته و با ایمان و هدف از جهاد و شهادت را تلاش در راه خدا برای رفع فتنه و همگانی شدن دین خدا معرفی کرده است.
قرآن کریم در آیه 12 سوره توبه در خصوص اقدام علیه پیشوایان کفر و ریشهکن کردن آنان میفرماید «فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ» و در آیه 76 سوره نساء در زمینه رفع کید و خدعه شیطانصفتان و توجه دادن به اینکه اولیاء شیاطین نمیتوانند در مقابل مسلمین استقامت ورزند، میفرماید «فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا».
«أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ» آیه 13 سوره توبه است که به مبارزه با پیمانشکنی و کسانی که با زور و قلدری رفتاری میکنند و به پیشوای مسلمین ستم روا میدارند اشاره داشته است.
عظمت شهید :
«شهید» آن قدر ایثار و گذشت کرده است که برای دستور معبود خویش آنچه را که از همه چیز برایش با ارزشتر است؛ یعنی هستی خود را در طبق اخلاص مینهد و در راه او ایثار میکند؛ او برای پیوستن به ابدّیت و نایل شدن به رضای آفریدگار خویش تلاش میکند تا اینکه از این کالبد می رهد و به لقای محبوبش میرسد و آن وقت است که شاهد مقصود را در آغوش میگیرد و سرور و ابتهاج به او دست میدهد و سخنانی از قبیل «فزت و ربّ الکعبه» و «الرّفیق الا علی خیر مستقرا و احسن مقیلا» را بر زبان جاری میسازد.
در سال دوّم هجرت به فرماندهی ابوجهل سپاه انبوهی به بهانه حفظ کاروان تجارتی قریش از تعرّض و دستبرد مسلمین، به سوی مدینه به راه افتاد و در محل «بدر» اطلاع یافتند که آن کاروان بدون اینکه با خطری مواجه شود، به سلامت بطرف مکه رفته است. ابوجهل به یکباره تصمیم خود را علنی کرد و رسما به مسلمین اعلان جنگ داد.
این جنگ از همه جهت به نفع مسلمین پایان یافت و این، اوّلین صف آرایی و دفاع مسلمین در مقابل کفّار بود و قریب 70 تن از کافران کشته شدند و نیز 14 تن از مسلمانان که 6 نفر آنان از مهاجران و 8 تن دیگر از انصار بودند به درجه رفیع شهادت نایل شدند.
ابن عباس گفته است پس از جنگ بدر مردم میگفتند فلان کس و فلان کس مردند. خداوند در آیه 154 سوره بقره وی را از این گفتار نهی کرد و فرمود
«وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ».
بنابراین «شهید» کسی است که تمام وجود خویش را یکجا در راه افکار مقدّسی نفی میکند که اصل و منشاء آن تقدسی است که همه به آن اعتقاد دارند پس طبیعی است که تمام تقدّسهای آن افکار و اهداف یکجا به وجود نفی شدهاش انتقال یابد