یادی ازسردار شهید عبدالله میثمی
عمامه سرخ
نماز جماعت هایش معروف بود بین همه .هیچ وقت نماز راطولانی نمی کرد،مگر نماز فُرادایش را که سجده هایش طولانی بود وگریه هایش زیاد! این اواخر می گفت : "از خودم بدم می آید .خسته شدم از بس برای مجلس شهدا سخنرانی کرده ام .از وقتی آمد ه ام جبهه ،ماه ها را می شمرم که سر سی ماه جواب ومزد کارهایم را از خدابگیرم".
پیش از عملیات ،خانواده اش از اصفهان آمدند اهواز دیدنش .پسر کوچکش هادی تااورادید،پرید بغلش وگفت: "بابا!چراصدام هنوز شما را نکشته ؟"واو خندید. قبل از رفتن ،زیارت حضرت زهرا(س)خواند. شهادت حضرت نزدیک بود ورمز عملیات هم یازهرا (س) ! از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد،اما دیگر بر نگشت. یک ترکش به سرش خورده بود. بردنش بیمارستان.چند روز طول کشید و شب شهادت حضرت فاطمه (س)،عبدالله میثمی هم شهید شد.
طلبه شهید عبدالله میثمی،دلداده حضرت مادر
اومدم ازتون خواهش کنم وبلاگ منو با نام "زیباترین دست نوشته های شهدا" لینک کنید
اجرتون با شهدا
اگه این لطف رو کردید خبرم کنید
ممنونم....فقط یه لحظه وقت بذارید وقت بذارید لینک کنید
............................
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
یا علی