قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۸۹، ۱۱:۲۷ ق.ظ

لقمه حرام

سیره سردار شهید حسین خرازی

 

لقمه حرام

با لقمه حرام نمی شود جنگید.

سفره وسط سنگر پهن بود وقابلمه وبشقاب ها پر.

- مهمان نمی خواهید؟

حاج حسین خرازی بود،با چشمانی براق ولبانی خندان.

- این همه غذا! منتظر کس دیگری هستید؟

- نه حاجی ،دوازده نفریم ؛اما گفتیم 21نفر وغذا گرفتیم.

پیشانی پر خط وصورتش بر افروخته شد.

فریاد زد :

- برپا!همه بیرون.

زمین پرسنگریزه ،آفتاب داغ ،دوازده نفر سینه خیز،بعد کلاغ پر.

از پا افتادند ، گفت :آزاد !خیلی سیک شدید ،ها ؟

 آ ن همه گوشت ودنبه حرام ،عرق شد وریخت پایین .

با لقمه حرام نمی شود جنگید.



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

لقمه حرام

شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۸۹، ۱۱:۲۷ ق.ظ
سیره سردار شهید حسین خرازی

 

لقمه حرام

با لقمه حرام نمی شود جنگید.

سفره وسط سنگر پهن بود وقابلمه وبشقاب ها پر.

- مهمان نمی خواهید؟

حاج حسین خرازی بود،با چشمانی براق ولبانی خندان.

- این همه غذا! منتظر کس دیگری هستید؟

- نه حاجی ،دوازده نفریم ؛اما گفتیم 21نفر وغذا گرفتیم.

پیشانی پر خط وصورتش بر افروخته شد.

فریاد زد :

- برپا!همه بیرون.

زمین پرسنگریزه ،آفتاب داغ ،دوازده نفر سینه خیز،بعد کلاغ پر.

از پا افتادند ، گفت :آزاد !خیلی سیک شدید ،ها ؟

 آ ن همه گوشت ودنبه حرام ،عرق شد وریخت پایین .

با لقمه حرام نمی شود جنگید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۷/۲۴
سعید

نظرات  (۱۲)

سلام حال کردم با این خاطره هات

بعدا که وبلاگم و درست کردم برات ادرسش و میفرستم

یاد کردن شهدا کم از شهادت نیست امام خامنه ای
۱۴ آبان ۸۹ ، ۲۱:۲۱ علیرضا منتظری
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه....

سلام دوست عزیز

وبلاگ قشنگی دارید

با اجازه شما رو لینک کردم شما هم اگه خواستید این کار رو انجام بدید

منتظر قدوم سبزتون هستم....

یا علی
سلام سعید جان
این عکست با دشداشه من رو کشتونده داداش!
وبلاگت قشنگ شده احسنت. خصوصا که نظر هم میشه توش نوشت
با سلام
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم
غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند.
شوق پرواز منزلتی است که عاشق در اثر اخلاص در دل احساس می کند.
و خداوند عاشقان را بالی از جنس جنون عطا فرمود ...
۰۸ آبان ۸۹ ، ۰۷:۵۶ کربلایی فاطمه زهرا
بسم رب الحسین
سلام علیکم
به روزم
منتظر حضور گرم ونظراتتون هستم
۰۷ آبان ۸۹ ، ۱۳:۰۲ شعیب ابن صالح
بسم رب المطهر الارض

السلام علی عبادی المخلَصین

به روز هستیم با:

/در محضر آیت الله بهجت رضوان الله/

/ صلوات با اخلاص ودعای فرج/
درود خدا بر شما
و بر همه مجاهدان راه حق
خدا قوت
با افتخار تمام لینک هستید
انشالله از سربازان حضرت ارباب(عج) باشیم
به امید صبح سپید
۲۸ مهر ۸۹ ، ۱۴:۰۵ مجنون کربلا
سلام و خدا قوت
به روزم با
همه نظامهای عالم دشمنانی دارند....
ادامه مطلب رو از دست ندید
۲۵ مهر ۸۹ ، ۱۲:۳۶ کربلایی فاطمه زهرا
سلام علیکم خداقوت

ماهم محتاجیم مارو هم از یاد نبرید

خوشا به سعادتتون

لطفا برای تمام عاشقان برات کربلا طلب کنید

التماس دعا

علی علی یاعلی
۲۵ مهر ۸۹ ، ۱۲:۰۰ سنگر معرفت
ای آب ندیده،آبی شده ها
بی جبهه و جنگ،انقلابی شده ها
مدیون لب خنده جانبازانید
ای بر سر سفره آفتابی شده ها


سردار شهید حاج عبدالله رودکی
سلام وخدا قوت ممنون که به خونه خودتون سرزدید
وبلاگتون خیلییییی عالیه
خوشحال شدم که می بینم هنوز افرادی هستند که یاد شهدا رو زنده می کنند
ان شاء الله همیشه در پناه خدا وامام زمان علیه السلام موفق وموید باشید.
یا حق
۳۰ آبان ۸۷ ، ۱۲:۵۶ tanha tar az khoda
و شفق این چنین گفت: آسمان حامی من است

و پاسخ من این چنین بود :نه تا ابد

پرسید: تو را که پشت وپناه است

در جوابش گفتم :نور حامی تو

ولی تا ابد


منتظرتم..........................

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی