قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۰، ۱۰:۳۷ ق.ظ

مردعکس وجبهه شهیدحاج سعید جان بزرگی

اما او واقعاً چه کسی بود؟

همان‌ طور که معمول است کسانی آخر کلاس می ‌نشینند که تنبل‌ ترند! سعید هم همان جا ته کلاس با لبخندی بر لب نشسته بود. نوبتش رسید تا از خود و سوابق و کارهایش بگوید، او ابتدا از سابقه حضورش در جبهه گفت و بعد از عکس‌ هایی تعریف کرد که همیشه در فکر آشنایی با عکاس ‌اش بودم. عکس ‌های حلبچه را می‌ گویم. ناگهان بین حرفش گفتم: «سعید جان‌ بزرگی تویی؟! آفریننده عکس ‌های حلبچه...» ناخودآگاه از جایم بلند شدم و در حضور بقیه دانشجویان به سعید گفتم: «اینجا تو استاد هستی، بیا اینجا در جای من بنشین، تو بیشتر از من در این زمینه تجربه داری».

جان‌ بزرگی در نامه‌ای که از مدینه منوره برای خانواده‌اش می‌نویسد در اسفند 77، یک بخش را به فرزندش محمد صادق اختصاص می‌ دهد. این نامه می‌ تواند بخشی از رویکرد ها و جهان ‌نگری او را برای مخاطب، روشن سازد.

« مخصوص محمدصادق : 

ـ محمد صادق سلام!

ـ محمد صادق شیطانی نکن.

ـ توی کوچه نرو.

ـ جلوی تلویزیون واینستا.

ـ اسباب‌ بازی‌هایت را جمع کن.

ـ نماز خوندی ـ ! نمازت را بخوان.

ـ محمد صادق چه دینی داری؟

ـ محمد صادق بیا اسب سواری !

اما او واقعاً چه کسی بود؟

ـ محمد صادق من خیلی خیلی خیلی دوستت دارم!

ـ محمد صادق دیوار ها را خط خطی نکن.

ـ محمدصادق عکس من را نقاشی کن.

ـ بابا را بوس مخصوص بکن.

ـ حرف مامان را گوش کن.

ـ مامان را اذیت نکن.

ـ محمد صادق سلام کن.

ـ محمد صادق اسم پیامبر اسلام چیست؟ »

و محمد صادق در این زمان به مهد کودک می‌ رفت.



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

مردعکس وجبهه شهیدحاج سعید جان بزرگی

شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۰، ۱۰:۳۷ ق.ظ

اما او واقعاً چه کسی بود؟

همان‌ طور که معمول است کسانی آخر کلاس می ‌نشینند که تنبل‌ ترند! سعید هم همان جا ته کلاس با لبخندی بر لب نشسته بود. نوبتش رسید تا از خود و سوابق و کارهایش بگوید، او ابتدا از سابقه حضورش در جبهه گفت و بعد از عکس‌ هایی تعریف کرد که همیشه در فکر آشنایی با عکاس ‌اش بودم. عکس ‌های حلبچه را می‌ گویم. ناگهان بین حرفش گفتم: «سعید جان‌ بزرگی تویی؟! آفریننده عکس ‌های حلبچه...» ناخودآگاه از جایم بلند شدم و در حضور بقیه دانشجویان به سعید گفتم: «اینجا تو استاد هستی، بیا اینجا در جای من بنشین، تو بیشتر از من در این زمینه تجربه داری».

جان‌ بزرگی در نامه‌ای که از مدینه منوره برای خانواده‌اش می‌نویسد در اسفند 77، یک بخش را به فرزندش محمد صادق اختصاص می‌ دهد. این نامه می‌ تواند بخشی از رویکرد ها و جهان ‌نگری او را برای مخاطب، روشن سازد.

« مخصوص محمدصادق : 

ـ محمد صادق سلام!

ـ محمد صادق شیطانی نکن.

ـ توی کوچه نرو.

ـ جلوی تلویزیون واینستا.

ـ اسباب‌ بازی‌هایت را جمع کن.

ـ نماز خوندی ـ ! نمازت را بخوان.

ـ محمد صادق چه دینی داری؟

ـ محمد صادق بیا اسب سواری !

اما او واقعاً چه کسی بود؟

ـ محمد صادق من خیلی خیلی خیلی دوستت دارم!

ـ محمد صادق دیوار ها را خط خطی نکن.

ـ محمدصادق عکس من را نقاشی کن.

ـ بابا را بوس مخصوص بکن.

ـ حرف مامان را گوش کن.

ـ مامان را اذیت نکن.

ـ محمد صادق سلام کن.

ـ محمد صادق اسم پیامبر اسلام چیست؟ »

و محمد صادق در این زمان به مهد کودک می‌ رفت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۱/۲۷
سعید

نظرات  (۴)

سلام و درود بر شما...
به لطف و یاری خدا و عنایت ائمه (به ویژه حضرت ولی عصر (عج) ) و شهدا، تصمیم داریم تا با کمک و تلاش های شما دوستان، یک تیم سایبری تشکیل بدهیم. تیم سایبری متشکل از وبلاگ هایی ست که با یکدیگر مرتبطند، همدیگر را پشتیبانی می کنند و به شکلی هم مکمل یکدیگرند. مدیران وبلاگ های مذکور می توانند در زمان اعلام همکاری موضوع وبلاگ خود را با توجه به علایق خود در هر کدام از زمینه های مذهبی، مهدویت، عاشورای حسینی، ولایت فقیه، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، آسیب شناسی و... مشخص کنند. لذا از دوستانی که تمایل به حضور در این تیم را دارند خواهشمندیم اسم و آدرس وب خود به همراه زمینه ای که در آن فعالیت می کنند را در قسمت نظرات وبلاگ : http://FAKEH.BLOGFA.COM برای ما ارسال نمایند.
نصر من الله و فتح قریب. التماس دعا!
به دریا می زنم! شاید به سوی ساحلی دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر
من از آغاز در خاکم نمی از عشق می بینم
مرا می ساختند ای کاش، از آب و گلی دیگر
طوافم لحظه ی دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچناندر فکر دور باطلی دیگر
یا زهرا
سلام خوبی مرسی از اینکه اومدیییییییییی
سلام بزرگوار
بیسیم چی سرباز گمنام شما را به خواندن

مطلبی با عنوان

" سوالی دارم از حضورت مولای من؟ "

دعوت می نماید

چیزی تا لحظه موعود نمانده انشاء‌الله

با خدا بودن بهتر از ناخدا بودن است
میشه راهنماییم کنید؟خواهش میکنم.
تو وبلاگم منتظرتون هستم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی