قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۴:۳۱ ق.ظ

شهیدی که توبه اش پذیرفته شد

شهیدی که توبه اش پذیرفته شد

شهید


یه نوار توبه رو به محمود داده بودم در مورد توبه شیخ حسین ....دو روز از صحبت های من و محمود گذشته بود حالش کاملاً تغییر کرده بود فکر نمی کردم نوارها اینقدر روش تأثیر بذارن


یه نوار توبه رو به محمود داده بودم در مورد توبه شیخ حسین ....دو روز از صحبت های من و محمود گذشته بود حالش کاملاً تغییر کرده بود فکر نمی کردم نوارها اینقدر روش تأثیر بذارن. یه روز گفت محمد بیا یه سربریم دور و بر خط می خوام باهات صحبت کنم .گفتم پیاده خیلی راهه .عیبی نداره بیا کارت دارم . یه طور خاصی گفت با بغض و کمی التماس در لحنش! تعجب کردم گفتم خیلی خوب بریم.

دو سه ساعتی طول کشید تا به خط رسیدیم تو راه همش حرف زد و گریه کرد .گفت که فامیل هاش آدم های خوبی نیستند از دست دختر عمه هاش که همسایشون بودند کلی شکایت کرد. برام گفت که اونجا وضعش خیلی خوب نبوده .نمی دونم حتی چطوری در رفته بود اومده بود جبهه! گفتم حالا برای چی این حرفها رو به من می زنی ؟


تو وصیت نامش اینطور نوشته بود:

"محمد جان از اینکه راهی پیش پایم نهادی آدم بشوم متشکرم فکر کنم الان که داری این وصیت نامه رو میخونی خدا به من آمرزیدنش رو نشون داده باشه انشاءالله
در آن دنیا تلافی کنم."


گفت نوارت خیلی خوب بود خدا تورو سر راهم گذاشته .دیگه توبه کردم توبه نصوح. اون جای نوار رو یادته که اون غلامه از حضرت رسول (ص) پرسید حالا ما که توبه کردیم خدا ما رو وقت گناه کردن می دیده؟ حضرت هم جواب مثبت داده بودند...؟

گفتم آره یادمه .گفت خوب منم دوست دارم مثل همون سیاهه داد بزنم بمیرم ولی نمی تونم.(دیگه هق هق گریه اش بلند شده بود) میگی چه کار کنم معلومه که هنوز آدم نشدم.

گفتم نه داداش هر کسی یه طوریه تو هم الان بهترین موقعیتته همه رو ول کن خدا رو بچسب تا نیامرزیدتت ولش نکن .از کجا بفهمم آمرزیده؟ بهت نشون میده نمی دونم...

از آن روز محمود چسبید ول هم نکرد خدا هم نشونش داد. کارنامه اش را هم دیدم بدنی پاره پاره جنازه ای بی سر با جگری شکافته و دست و پایی قلم شده مثل عباس(ع)،مثل حسین(ع) و مثل فاطمه(س).

تو وصیت نامش اینطور نوشته بود:

"محمد جان از اینکه راهی پیش پایم نهادی آدم بشوم متشکرم فکر کنم الان که داری این وصیت نامه رو میخونی خدا به من آمرزیدنش رو نشون داده باشه انشاءالله در آن دنیا تلافی کنم."



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

شهیدی که توبه اش پذیرفته شد

سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۴:۳۱ ق.ظ

شهیدی که توبه اش پذیرفته شد

شهید


یه نوار توبه رو به محمود داده بودم در مورد توبه شیخ حسین ....دو روز از صحبت های من و محمود گذشته بود حالش کاملاً تغییر کرده بود فکر نمی کردم نوارها اینقدر روش تأثیر بذارن


یه نوار توبه رو به محمود داده بودم در مورد توبه شیخ حسین ....دو روز از صحبت های من و محمود گذشته بود حالش کاملاً تغییر کرده بود فکر نمی کردم نوارها اینقدر روش تأثیر بذارن. یه روز گفت محمد بیا یه سربریم دور و بر خط می خوام باهات صحبت کنم .گفتم پیاده خیلی راهه .عیبی نداره بیا کارت دارم . یه طور خاصی گفت با بغض و کمی التماس در لحنش! تعجب کردم گفتم خیلی خوب بریم.

دو سه ساعتی طول کشید تا به خط رسیدیم تو راه همش حرف زد و گریه کرد .گفت که فامیل هاش آدم های خوبی نیستند از دست دختر عمه هاش که همسایشون بودند کلی شکایت کرد. برام گفت که اونجا وضعش خیلی خوب نبوده .نمی دونم حتی چطوری در رفته بود اومده بود جبهه! گفتم حالا برای چی این حرفها رو به من می زنی ؟


تو وصیت نامش اینطور نوشته بود:

"محمد جان از اینکه راهی پیش پایم نهادی آدم بشوم متشکرم فکر کنم الان که داری این وصیت نامه رو میخونی خدا به من آمرزیدنش رو نشون داده باشه انشاءالله
در آن دنیا تلافی کنم."


گفت نوارت خیلی خوب بود خدا تورو سر راهم گذاشته .دیگه توبه کردم توبه نصوح. اون جای نوار رو یادته که اون غلامه از حضرت رسول (ص) پرسید حالا ما که توبه کردیم خدا ما رو وقت گناه کردن می دیده؟ حضرت هم جواب مثبت داده بودند...؟

گفتم آره یادمه .گفت خوب منم دوست دارم مثل همون سیاهه داد بزنم بمیرم ولی نمی تونم.(دیگه هق هق گریه اش بلند شده بود) میگی چه کار کنم معلومه که هنوز آدم نشدم.

گفتم نه داداش هر کسی یه طوریه تو هم الان بهترین موقعیتته همه رو ول کن خدا رو بچسب تا نیامرزیدتت ولش نکن .از کجا بفهمم آمرزیده؟ بهت نشون میده نمی دونم...

از آن روز محمود چسبید ول هم نکرد خدا هم نشونش داد. کارنامه اش را هم دیدم بدنی پاره پاره جنازه ای بی سر با جگری شکافته و دست و پایی قلم شده مثل عباس(ع)،مثل حسین(ع) و مثل فاطمه(س).

تو وصیت نامش اینطور نوشته بود:

"محمد جان از اینکه راهی پیش پایم نهادی آدم بشوم متشکرم فکر کنم الان که داری این وصیت نامه رو میخونی خدا به من آمرزیدنش رو نشون داده باشه انشاءالله در آن دنیا تلافی کنم."

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۲/۰۶
سعید

نظرات  (۷)

۱۷ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۸:۱۹ پاسدارنسل سوم سبزپوش ولایت
ازبیسیم چی زبل به حاجی..
ازبیسیم چی زبل به حاجی...
حاجی حسابی برادرامون تو بحرین تنهان . بخدا تو روزنامه خوندم که پاکستانی ها دارن میرن بحرین واسه کمک خیلی به حال خودم غبطه خوردم.آخه ماکه نباید اینجا باشیم!!!نه





اخوی؟؟؟صدات پنج پنجه(کیفیتش مطلوبه برادر) تو همون موقعیت بمون ...
رهبر ما اینجا تنهاس چی بگم تو میگی بریم بحرین اون میگه بیا قم اون میگه بیا مشهد
باید بدم قصابی چن قسمتم کنن
نه ما الان باید با طرفند نرم افکارو نسبت به جریان انحرافی دولت خودمون آگاه کنیم...
سکوت، غرق سکوتی شهید گمنامم!
سلام . کد خوش آمد گویی






<br /><br />alert("...:::قدمگاه شهیدان است اینجا<br />ghasedak1318: به وبلاگ قاصدک خوش امدین:::... ")<br /><br />

<br />











سلام . کد شمارنده وبلاگ


آمار
سلام . کدهای بنر وبلاگ های گروه





























۱۴ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۷:۱۰ گروه فرهنگی هنری عروج (مشق پرواز)
باسلام و روز بخیر
وبلاگ فرهنگی هنری عروج یه مدتی (قریب به یک سال) تو پرشین بلاگ فعالیت داشت. اما دوباره به آدرس بلاگفایی خود منتقل شد. گرچه این وبلاگ از قبل فعالیت داشت. از این به بعد ما با آدرس بلاگفا مزاحمتون میشیم.

متشکر از بذل توجهتون.موفق باشید
درپناه خدا
ماییم و نوای بی نوایی ........
بسم الله اگر حریف مایی.....

این مستند فقط برا اینه که ببینی هنوز بازمانده هایی هستن که همه چیزشونو برا عشق می بازن....نمی گم جانباز .... چون تو این دوره زمونه دیگه محکی برا سنجش جانبازی وجود نداره...

اینجا تموم ناب ترین لحظه های شکل گرفته بین منو و اونه.....خالصه خالص...از صفر تا صده فتوحات....اینجا راوی اونه و من تنها با ابتدایی ترین احساسم سکوت کردم....تا ببینم کجای سکوتم صدایی شنیده میشه...شاید آخر سکوتم باورکردنی نباشه.... اما من .... به تموم احساسم هنوز معتقدم..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی