راز این پنج شهید
راز این پنج شهید
![راز این پنج شهید](http://img.tebyan.net/big/1390/06/2071657035881251492151771191391972441352552.jpg)
آنهایی که اهل مرور و یادآوری خاطرات آن هشت سال مقدس هستند به یقین بارها و بارها با خاطرات و حوادثی روبهرو شدهاند که خیلیهایشان شبیه به معجزه بودهاند، معجزههایی که نمیشود انکارشان کرد؛ چرا که هنوز هستند باقی ماندههایی از اهالی آن سالهای پر معجزه که هنوز در حال و هوای آن سالها زندگی میکنند و گاهی هم از خاطرات معجزهوارشان برای ما جنگندیدهها، حرفهایی میزنند، حرفهایی که مثل معجزه عجیب هستند و اما پر از نشانه!
و اینکه چهطور میشود نشانههایش را پیدا کرد، دیگر بستگی دارد به نوع ارتباط دلی که با صاحبان این معجزهوارها یا همان شهدا، میتوان برقرار کرد.
درست مثل برقراری همین ارتباط دلی با مقبرهای ساده و خاکی که در کیلومتر 65 جاده اهواز – خرمشهر جاخوش کرده است. مقبرهای که معروف به «شهدای سادات خمسه کوثر» است.
آنهایی که اهل رها کردن شهر و راهی شدن به سمت نور هستند، هر بار که میخواهند به شلمچه مشرف شوند، با این مقبره و خاک آسمانیش آشنا هستند و 5 شهید ساداتش را نیز زیارت کردهاند.
... اما راز این 5 شهید فراتر از 5 نامی است که بر سر در این مقبره ساده و خاکی قرار گرفته است.
پس باید سراغ کسی میرفتیم تا اطلاعاتی بیشتر از جستوجوی اینترنتی و نقل و قولهای زائران این مقبره داشته باشد.
با برادر یکی از این 5 شهید گفتوگویی انجام دادیم که چهره و حرفهایش برایمان آشناتر بود؛ سید محمد جوزی:
پس سفره دلت را باز کن تا شاید توشهای از این معجزه نصیب تو و البته دل تو هم بشود!
***
قربانیهای عید قربان!
![راز این پنج شهید](http://img.tebyan.net/big/1390/06/1482252506813670175235494814712810314172173.jpg)
در تاریخ 1/5/1367، در جاده اهواز – خرمشهر که عراقیها آنجا را گرفته بودند با تیپ الزهرا، از لشکر ده سیدالشهدا درگیر میشوند و دامنه این درگیری به حدی شدید بوده که عبارت تن برابر تانک در اینجا مصداق علنی پیدا میکند، آنهم در صبح روز عید قربان!
قضیه از این قرار است که آن روز در حدود 30 رزمنده سوار بار کامیونی میشوند به قصد جاده اهواز - خرمشهر، که تیر مستقیم تانک بعثیها که تا آنجا هم راه پیدا کرده بودند به وسط کامیون اصابت میکند و خیلی از بچهها زخمی میشوند ولی فقط آن 5 سید شهید میشوند
حدود 200 نفر از رزمندهها در آنجا شهید میشوند اما سرانجام جاده را از دست دشمنان میگیرند.
اما یکی از موارد قابل تأمل در میان این 200 شهید عزیز، این پنج شهیدی هستند که با عنوان «شهدای سادات خمسه کوثر» یاد میشوند که در کیلومتر 65 جاده اهواز – خرمشهر بنای یادبود پنج ضلعی به نام
آنها ساخته شده است
با نامهای:
سید علیرضا جوزی که فقط 14 سال سن داشت،
سید داود طباطبایی که 2 فرزند هم دارد،
سید صاحب محمدی که در همان روزی که ایشان شهید شدند، برادر دیگرشان هم در غرب و در همان روز به شهادت رسیدند که هر دو متولد کربلا هم بودند و حالا هم اگر سری به قطعه 29 گلزار شهدای بهشت زهرا بزنید بر روی سنگ مزار این شهید کلماتی را میخوانید که از مرگآگاهیاش قبل از شهادتش گفته بوده است.
سید مهدی موسوی و سید حسین حسینی که به گفته و شناسایی دوستانشان شناسایی شدند.
فقط این 5 نفر!
قضیه از این قرار است که آن روز در حدود 30 رزمنده سوار بار کامیونی میشوند به قصد جاده اهواز - خرمشهر، که تیر مستقیم تانک بعثیها که تا آنجا هم راه پیدا کرده بودند به وسط کامیون اصابت میکند و خیلی از بچهها زخمی میشوند ولی فقط آن 5 سید شهید میشوند.
این از نظر من نکته عجیبی است به خصوص وقتی در میان این رزمندهها کسی مثل محسن اسحاقی هم بوده که دهها ترکش میخورد اما به شهادت نمیرسد، گو اینکه فقط شهادت در تقدیر تمام ساداتی بوده که در آن کامیون نشسته بودند، آنهم به تعداد 5 نفر!
روحشان شاد و یادشان گرامی