خاطره ای برای بچه های اردوی غرب
دفتر آغشته به خون شهید 15ساله
شهید «مهرداد زمانی» 13 ساله بود که به جبهه رفت؛ وی در عملیاتهای متعدد جنوب حضور داشت تا اینکه ساعت 4:7 دقیقه بامداد 21 دی ماه 1365 در عملیات «کربلای 5» در منطقه بوارین در آغوش برادرش به شهادت رسید و عاشورایی دیگر آفرید.
شعر زیر توسط شهید زمانی در 15 سالگیاش سروده شده و در زمان شهادت، صفحهای که این شعر بر آن نقش بسته به خون پاک سرایندهاش آغشته شد.
یاران روز وداع آخرین است |
|
کربو بلا از بهر ما غمین است |
|
گردان پیروز امام سجاد (ع) |
|
|
در جبههها حماسه آفرین است |
یاران روز وصال ما همین است |
|
|
وصل به یار حق که بهترین است |
هجرت نمودند عاشقان ز دنیا |
|
|
جانان پسندیدند، ز جان گذشتند |
احلی من العسل شعار آنهاست |
|
|
رفتند ولی کرب و بلا ندیدند |
ای راهیان مرقد حسینی |
|
|
فرمان رسیده از امام خمینی |
گیرید سلاح خود به دوش عزیزان |
|
|
چون او ولی حق مسلمین است |
اطاعت از روح خدا چنین است |
|
|
زیرا شهادت با گذشت قرین است |
کسب حلالیت نما ز یاران |
|
|
امروز شده روز وداع و هجران |
احلی من العسل شعار آنهاست / رفتند ولی کرب و بلا ندیدند
![شهید «مهرداد زمانی](http://img.tebyan.net/big/1390/08/255267113112716142151558201191598312682.jpg)
*******
من همان سرباز در گهوارهام |
|
که چنین فرمود رهبر دربارهام |
|
سربازانم در کوچه و بازیاند |
|
فردا هم در صف جانبازیاند |
|
چه غمی دارم خریدارم خداست |
|
حافظ و معین و نگهدارم خداست |
|
میروم تا با خدا سودا کنم |
|
فتح کربلا با خون امضا کنم |
من مخلص شما جوونای باصفایم ، کسی دیگه ای توی این دنیا ندارم شماهایید که دست منو از دست دوستان شهیدم نمیذارید جدا بشه
حالا جایگاهتون رو توی قلبم فهمیدید؟؟ و اما به خدا خیلی سرم شلوغه ، یعنی امثال
شماها خیلی به حقیر لطف دارن و منو قابل میدونن،آبرویی که به برکت، بیرق شهدا
دارم ، شمارو به خدا از اینکه دیر تر میام پیشتون ازم ،گله نکنید،چون طاقت دلخوری
شماها رو ندارم.لا کردارا ؛ درکم کنید؛ آخرش منو میکشید!! شوخی
سلام به سردار با اخلاص و رفیق شهدا
منت گذاشتین حاج اقا
خونمون منور بود منور تر شد
خیلی خوش اومدین
بالاخره هر شاگردی از استادش توقع داره هر چند وقت یکبار بهش یک سری بزنند
ممنونم حاجی جان
واقعا ممنونم