قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
سه شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۰، ۰۶:۲۴ ق.ظ

چرایی زیارت مزار شهدا

چرا مزار شهدای گمنام شریف است؟

شرافت وطهارت حرم های شهدای گمنام (آیت الله جوادی آملی) 


هر جا یک انسان شریف و شهیدی دفن بشود، آنجا شرافتمند می‌شود‌. شرف مکان به آن متمکّن است و شرف تاریخ و زمان به آن متزمّن‌...


شهدای گمنام

تبیین و تشریح فراز آخر زیارتنامه وارث - که می فرماید: طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم - توسط حضرت آیت الله جوادی آملی، دارای لطائف و ظرائف زیبایی ست که ذهن انسان را ناخودآگاه به حرمهای نورانی شهدای گمنام کشور معطوف می دارد. حرمها و زمین هایی که بواسطه تدفین شهیدان معظم گمنام، منشأ برکات و اثرات فراوانی شده است.

شما را به مطالعه بخشهایی از سخنان و گفتارهای حضرت آیت الله جوادی آملی دعوت می نمائیم:

شما این جمله را بارها به کار بردید که: شرف المکان بالمکین‌. متمکّن است که به مکان شرف می‌دهد و گرنه صدر و ذیل یک مجلس که شریف نیست! در هر جائی که یک انسان شریف بنشیند، آنجا شرافتمند می‌شود‌. هر جا یک انسان شریف و شهیدی دفن بشود، آنجا شرافتمند می‌شود‌. شرف مکان به آن متمکّن است و شرف تاریخ و زمان به آن متزمّن‌. یک انسان کامل که متزمّن است، یعنی در زمان مخصوص زندگی می‌کند، به آن زمانه شرف می‌دهد‌. یک انسان بزرگواری اگر در یک سرزمینی بنشیند، به آن سرزمین شرف می‌دهد؛ اگر بمیرد و در آنجا دفن بشود، باز به آنجا شرف می‌دهد‌. مرده یک انسان شریف، شریف است‌. اینکه در زیارت وارث یا سائر زیارت‌ها ما به پیشگاه شهدای کربلاعرض می‌کنیم : طبتم و طابت الارض الّتی فیها دفنتم، همین است‌. یعنی شما بزرگوارید، بدن شما با ابدان دیگر فرق دارد‌. جائی که یک انسان شریف می‌میرد و می‌آرمد، به آن سرزمین شرف می‌بخشد: طبتم و طابت الارض الّتی فیها دفنتم‌.

شما طیب و طاهرید؛ مکانی هم که شما در آن مکان دفن شدید، طیب است. گاهی به جائی می‌رسد که تربت و خاک یک سرزمینی ارزش پیدا می‌کند و انسان آن را در کنار سجاده به عنوان مسجد و مهر خود تقدیس می‌کند...(1)

 *******


شما این جمله را بارها به کار بردید که: شرف المکان بالمکین‌. متمکّن است که به مکان شرف می‌دهد و گرنه صدر و ذیل یک مجلس که شریف نیست! در هر جائی که یک انسان شریف بنشیند، نجا شرافتمند می‌شود‌. هر جا یک انسان شریف و شهیدی دفن بشود، نجا شرافتمند می‌شود‌


خب بالأخره حیف است آدم مردار بشود! حالا عمری آدم تلاش و کوشش کرده شجره‌ای شده سیبی گلابی‌ای شده خب این را به مهمان می‌دهد دیگر. حیف نیست که مشمول آن خطبه نهج‌البلاغه بشویم که فرمود این کسی که مرده «فصار جیفةً بین أهله … فأسلموه فیه الی عمله»؟ همین علی (علیه السلام) است دیگر؛ فرمود یک عده مردار می‌شوند. خب چرا ما مردار بشویم؟! وقتی ما می‌توانیم «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» بشویم چرا مردار بشویم؟!
ما می‌توانیم یا شهید باشیم یا بالاتر از شهید؛ مگر نگفتند مداد علما افضل از خونهای شهداست؟ مگر درباره شهید نیامده «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم»؟ خب شما عالمی باش که اگر مُردی، «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» حداقلش باشد. خب آدم وقتی می‌تواند به جایی برسد که نعش او سرزمینی را طیب و طاهر بکند خب چرا بیراهه برود چرا ارزان زندگی کند چرا ارزان بفروشد خودش را؟! اگر مداد علما افضل است اگر «إذا کان یومالقیامة یوزن مداد العلماء مع دماء الشهداء فیرجح مداد العلماء على دماء الشهداء» اگر درباره شهدا در زیارت آنها عرض می‌کنیم: «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم»، چرا به جایی نرسیم که مرده ما و جسد ما مشمول این باشد [یعنی] یا در حد شهید یا بالاتر از او؟! کمتر از این غرامت است...(2)

 ***

شهدای گمنام

چون جهاد به قسم اصغر، اوسط و اکبر است، هجرت و سایر آداب و سنن مجاهدان در راه خدا نیز به همین سه قسم تقسیم می‌شود. شهادت نیز مراتبی دارد که با مراحل فنا و درجات بقای بعد از فنا منقسم خواهد بود، این تقسیم با تقسیم معروف دیگر بیگانه نیست و آن اینکه جهاد بعضی هراسناکانه است که از دوزخ می‌هراسند و جهاد برخی آزمندانه است که به بهشت طمع دارند و جهاد گروه برتر، منزه از خوف جهنم و مبرای از طمع به بهشت است؛ بلکه آزادانه و دوستانه و شاکرانه و شاهدانه است.

تصدی کرسی بقا برای همه راهیان صحنه جهاد یکسان نیست. چه اینکه مداد هر عالمی بر خون هر شهیدی رجحان ندارد؛ (گر چه رجحان فی الجمله معقول و مقبول است؛‌ چه اینکه منقول می‌باشد)‌ وگرنه مداد برخی از عالمان متوسط، هرگز بر خون بزرگ حماسه‌سازان نظام اسلامی مزیت نخواهد داشت؛ بلکه آن خون‌های ممتاز،‌ هزینه‌ی تاسیس حوزه و دانشگاه و پرورش عالمان و اندیشه وران است؛ زیرا شخصیت‌های حقیقی و حقوقی طیب و طاهر، میوه‌ی درخت تناور و تابناکی‌اند که شهیدان شاهد، آن را رویانده‌اند؛‌چون از یک سوی به شهدا گفته می‌شود "طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم " ‌و از سوی دیگر پیام قرآن حکیم چنین است: "... والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه "....(3)

*******

اینکه در فرهنگ ما گفته‌اند: زیارت وارث وعاشورا به طور مکرر تلاوت کنید، برای آن است که در مضمون آنها آمده است که سرزمین شهادت، سرزمین طیب است: "طبتُم و طابَت الارضُ التی فیهادُفتُم". حساب شهید و شهادت چیز دیگری است اما جهاد، عملی است که ممکن است مجاهد در آن به شهادت برسد و ممکن است شهید نشود، لیکن اگر جهاد او به شهادت منتهی شد، چیزی همتای آن نخواهد بود:"لایعدلها و لایُعادلهاشیء". شهید، هم روزگار و زمان و زمانه خود و هم سرزمین خویش را مرهون خون خود می‌کند.

صغرای قیاس (چنانچه گذشت) در زیارت وارث و کبرای قیاس در قرآن کریم آمده است که: "والبلدُ الطّیّبُ یخرُجُ نباتُه بإذن ربّه". سرزمینی که طیب باشد، میوه آن به نام ذات اقدس اله شکوفا می‌شود و آثار میوه آن به دیگران می‌رسد...(4)

 *******


اینکه در فرهنگ ما گفته‌اند: زیارت وارث وعاشورا به طور مکرر تلاوت کنید، برای ن است که در مضمون نها مده است که سرزمین شهادت، سرزمین طیب است: "طبتُم و طابَت الارضُ التی فیهادُفتُم". حساب شهید و شهادت چیز دیگری است اما جهاد، عملی است که ممکن است مجاهد در ن به شهادت برسد و ممکن است شهید نشود، لیکن اگر جهاد او به شهادت منتهی شد، چیزی همتای ن نخواهد بود:"لایعدلها و لایُعادلهاشیء". شهید، هم روزگار و زمان و زمانه خود و هم سرزمین خویش را مرهون خون خود می‌کند.


اگر این، دیده شود، می‌گوید: حیف است من مردار بشوم، این بیان نورانی حضرت امیر در نهج‌البلاغه که می‌فرماید: بعضی‌ها مردار می‌شوند و بستگانشان می‌گویند او را با عجله دفن کنید که او بو نگیرد «صار جیفه بین أهله و أسلموا الی عمله» این منطق است. یک منطق همین منطقی که بنا به منطق دین مرده مردار می‌شود، درباره شهدا به ما دستور دادند، این فرهنگ رسمی ماست که در پیشگاه شهدا عرض ادب کنیم و بگوییم «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» شما طیّب و طاهر هستید، سرزمینی که شما آرمیدید طیّب و طاهر است، این را در زیارت‌ها ما می‌خوانیم. بعد قرآن هم به ما می‌فرماید: «و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه» سرزمین طیّب و طاهر میوه شیرینی دارد. که الان شما عزیزان، میوه این سرزمین شیرینید. یعنی این گرایشی که در شما هست، بدون این که کسی وادارتان کند برای کسی و افرادی مثل، امیر سپهبد صیاد شیرازی و افراد دیگری یادواره بگیرید...(5)

پی نوشت:

1. حضرت آیت الله جوادی آملی – 6/11/89

2. حضرت آیت الله جوادی آملی - نماز جمعه قم - سایت موسسه اسرا

3. حضرت آیت الله جوادی آملی - 15/10/88

4. مقاله فلسفه حج ابراهیمی از منظر حضرت آیت الله جوادی آملی - سایت لبیک

5. گفتاری از استاد آیت الله جوادی آملی در جمع راویان موسسه روایت سیره شهداء



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

چرایی زیارت مزار شهدا

سه شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۰، ۰۶:۲۴ ق.ظ

چرا مزار شهدای گمنام شریف است؟

شرافت وطهارت حرم های شهدای گمنام (آیت الله جوادی آملی) 


هر جا یک انسان شریف و شهیدی دفن بشود، آنجا شرافتمند می‌شود‌. شرف مکان به آن متمکّن است و شرف تاریخ و زمان به آن متزمّن‌...


شهدای گمنام

تبیین و تشریح فراز آخر زیارتنامه وارث - که می فرماید: طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم - توسط حضرت آیت الله جوادی آملی، دارای لطائف و ظرائف زیبایی ست که ذهن انسان را ناخودآگاه به حرمهای نورانی شهدای گمنام کشور معطوف می دارد. حرمها و زمین هایی که بواسطه تدفین شهیدان معظم گمنام، منشأ برکات و اثرات فراوانی شده است.

شما را به مطالعه بخشهایی از سخنان و گفتارهای حضرت آیت الله جوادی آملی دعوت می نمائیم:

شما این جمله را بارها به کار بردید که: شرف المکان بالمکین‌. متمکّن است که به مکان شرف می‌دهد و گرنه صدر و ذیل یک مجلس که شریف نیست! در هر جائی که یک انسان شریف بنشیند، آنجا شرافتمند می‌شود‌. هر جا یک انسان شریف و شهیدی دفن بشود، آنجا شرافتمند می‌شود‌. شرف مکان به آن متمکّن است و شرف تاریخ و زمان به آن متزمّن‌. یک انسان کامل که متزمّن است، یعنی در زمان مخصوص زندگی می‌کند، به آن زمانه شرف می‌دهد‌. یک انسان بزرگواری اگر در یک سرزمینی بنشیند، به آن سرزمین شرف می‌دهد؛ اگر بمیرد و در آنجا دفن بشود، باز به آنجا شرف می‌دهد‌. مرده یک انسان شریف، شریف است‌. اینکه در زیارت وارث یا سائر زیارت‌ها ما به پیشگاه شهدای کربلاعرض می‌کنیم : طبتم و طابت الارض الّتی فیها دفنتم، همین است‌. یعنی شما بزرگوارید، بدن شما با ابدان دیگر فرق دارد‌. جائی که یک انسان شریف می‌میرد و می‌آرمد، به آن سرزمین شرف می‌بخشد: طبتم و طابت الارض الّتی فیها دفنتم‌.

شما طیب و طاهرید؛ مکانی هم که شما در آن مکان دفن شدید، طیب است. گاهی به جائی می‌رسد که تربت و خاک یک سرزمینی ارزش پیدا می‌کند و انسان آن را در کنار سجاده به عنوان مسجد و مهر خود تقدیس می‌کند...(1)

 *******


شما این جمله را بارها به کار بردید که: شرف المکان بالمکین‌. متمکّن است که به مکان شرف می‌دهد و گرنه صدر و ذیل یک مجلس که شریف نیست! در هر جائی که یک انسان شریف بنشیند، نجا شرافتمند می‌شود‌. هر جا یک انسان شریف و شهیدی دفن بشود، نجا شرافتمند می‌شود‌


خب بالأخره حیف است آدم مردار بشود! حالا عمری آدم تلاش و کوشش کرده شجره‌ای شده سیبی گلابی‌ای شده خب این را به مهمان می‌دهد دیگر. حیف نیست که مشمول آن خطبه نهج‌البلاغه بشویم که فرمود این کسی که مرده «فصار جیفةً بین أهله … فأسلموه فیه الی عمله»؟ همین علی (علیه السلام) است دیگر؛ فرمود یک عده مردار می‌شوند. خب چرا ما مردار بشویم؟! وقتی ما می‌توانیم «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» بشویم چرا مردار بشویم؟!
ما می‌توانیم یا شهید باشیم یا بالاتر از شهید؛ مگر نگفتند مداد علما افضل از خونهای شهداست؟ مگر درباره شهید نیامده «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم»؟ خب شما عالمی باش که اگر مُردی، «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» حداقلش باشد. خب آدم وقتی می‌تواند به جایی برسد که نعش او سرزمینی را طیب و طاهر بکند خب چرا بیراهه برود چرا ارزان زندگی کند چرا ارزان بفروشد خودش را؟! اگر مداد علما افضل است اگر «إذا کان یومالقیامة یوزن مداد العلماء مع دماء الشهداء فیرجح مداد العلماء على دماء الشهداء» اگر درباره شهدا در زیارت آنها عرض می‌کنیم: «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم»، چرا به جایی نرسیم که مرده ما و جسد ما مشمول این باشد [یعنی] یا در حد شهید یا بالاتر از او؟! کمتر از این غرامت است...(2)

 ***

شهدای گمنام

چون جهاد به قسم اصغر، اوسط و اکبر است، هجرت و سایر آداب و سنن مجاهدان در راه خدا نیز به همین سه قسم تقسیم می‌شود. شهادت نیز مراتبی دارد که با مراحل فنا و درجات بقای بعد از فنا منقسم خواهد بود، این تقسیم با تقسیم معروف دیگر بیگانه نیست و آن اینکه جهاد بعضی هراسناکانه است که از دوزخ می‌هراسند و جهاد برخی آزمندانه است که به بهشت طمع دارند و جهاد گروه برتر، منزه از خوف جهنم و مبرای از طمع به بهشت است؛ بلکه آزادانه و دوستانه و شاکرانه و شاهدانه است.

تصدی کرسی بقا برای همه راهیان صحنه جهاد یکسان نیست. چه اینکه مداد هر عالمی بر خون هر شهیدی رجحان ندارد؛ (گر چه رجحان فی الجمله معقول و مقبول است؛‌ چه اینکه منقول می‌باشد)‌ وگرنه مداد برخی از عالمان متوسط، هرگز بر خون بزرگ حماسه‌سازان نظام اسلامی مزیت نخواهد داشت؛ بلکه آن خون‌های ممتاز،‌ هزینه‌ی تاسیس حوزه و دانشگاه و پرورش عالمان و اندیشه وران است؛ زیرا شخصیت‌های حقیقی و حقوقی طیب و طاهر، میوه‌ی درخت تناور و تابناکی‌اند که شهیدان شاهد، آن را رویانده‌اند؛‌چون از یک سوی به شهدا گفته می‌شود "طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم " ‌و از سوی دیگر پیام قرآن حکیم چنین است: "... والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه "....(3)

*******

اینکه در فرهنگ ما گفته‌اند: زیارت وارث وعاشورا به طور مکرر تلاوت کنید، برای آن است که در مضمون آنها آمده است که سرزمین شهادت، سرزمین طیب است: "طبتُم و طابَت الارضُ التی فیهادُفتُم". حساب شهید و شهادت چیز دیگری است اما جهاد، عملی است که ممکن است مجاهد در آن به شهادت برسد و ممکن است شهید نشود، لیکن اگر جهاد او به شهادت منتهی شد، چیزی همتای آن نخواهد بود:"لایعدلها و لایُعادلهاشیء". شهید، هم روزگار و زمان و زمانه خود و هم سرزمین خویش را مرهون خون خود می‌کند.

صغرای قیاس (چنانچه گذشت) در زیارت وارث و کبرای قیاس در قرآن کریم آمده است که: "والبلدُ الطّیّبُ یخرُجُ نباتُه بإذن ربّه". سرزمینی که طیب باشد، میوه آن به نام ذات اقدس اله شکوفا می‌شود و آثار میوه آن به دیگران می‌رسد...(4)

 *******


اینکه در فرهنگ ما گفته‌اند: زیارت وارث وعاشورا به طور مکرر تلاوت کنید، برای ن است که در مضمون نها مده است که سرزمین شهادت، سرزمین طیب است: "طبتُم و طابَت الارضُ التی فیهادُفتُم". حساب شهید و شهادت چیز دیگری است اما جهاد، عملی است که ممکن است مجاهد در ن به شهادت برسد و ممکن است شهید نشود، لیکن اگر جهاد او به شهادت منتهی شد، چیزی همتای ن نخواهد بود:"لایعدلها و لایُعادلهاشیء". شهید، هم روزگار و زمان و زمانه خود و هم سرزمین خویش را مرهون خون خود می‌کند.


اگر این، دیده شود، می‌گوید: حیف است من مردار بشوم، این بیان نورانی حضرت امیر در نهج‌البلاغه که می‌فرماید: بعضی‌ها مردار می‌شوند و بستگانشان می‌گویند او را با عجله دفن کنید که او بو نگیرد «صار جیفه بین أهله و أسلموا الی عمله» این منطق است. یک منطق همین منطقی که بنا به منطق دین مرده مردار می‌شود، درباره شهدا به ما دستور دادند، این فرهنگ رسمی ماست که در پیشگاه شهدا عرض ادب کنیم و بگوییم «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم» شما طیّب و طاهر هستید، سرزمینی که شما آرمیدید طیّب و طاهر است، این را در زیارت‌ها ما می‌خوانیم. بعد قرآن هم به ما می‌فرماید: «و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه» سرزمین طیّب و طاهر میوه شیرینی دارد. که الان شما عزیزان، میوه این سرزمین شیرینید. یعنی این گرایشی که در شما هست، بدون این که کسی وادارتان کند برای کسی و افرادی مثل، امیر سپهبد صیاد شیرازی و افراد دیگری یادواره بگیرید...(5)

پی نوشت:

1. حضرت آیت الله جوادی آملی – 6/11/89

2. حضرت آیت الله جوادی آملی - نماز جمعه قم - سایت موسسه اسرا

3. حضرت آیت الله جوادی آملی - 15/10/88

4. مقاله فلسفه حج ابراهیمی از منظر حضرت آیت الله جوادی آملی - سایت لبیک

5. گفتاری از استاد آیت الله جوادی آملی در جمع راویان موسسه روایت سیره شهداء

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۲۴
سعید

نظرات  (۲)

باسلام برادر عزیز.مطالبتان را خواندم خوب بود امیدوارم عاقبت بخیر وشهیدبشی.التماس دعا




علیک سلام سرور و برادر عزیز
منت گذاشتین
انشالله ببینمت که به رفقات رسیدی
در پناه مادر شهدا باشی
باز هم به ما افتخار بده
یا علی
۲۵ آبان ۹۰ ، ۱۲:۴۳ شیدای شهدا
بسم رب الشهدا...

گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است ، وگرنه همه اجرها در گمنامیست.

محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه می کشند . . .

خداقوت



خدا نگهدار
دعا کنید که توی این محکمه سربلند باشیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی