قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....
چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۱۲ ق.ظ

شوخ طبعی ها

امدادگر


بار اولم بود که مجروح می‌شدم و زیاد بی‌تابی می‌کردم یکی از برادران امدادگر بالاخره مد بالای سرم و با خونسردی گفت:«چیه، چه خبره؟»


صلوات بفرست

بار اولم بود که مجروح می‌شدم و زیاد بی‌تابی می‌کردم یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت:«چیه، چه خبره؟»تو که چیزیت نشده بابا!

تو الان باید به بچه‌های دیگر هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه می‌کنی؟! تو فقط یک پایت قطع شده! ببین بغل دستی است سر نداره هیچی هم نمی‌گه.

این را که گفت بی‌اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود!

بعد توی همان حال که درد مجال نفس‌کشیدن هم نمی‌داد کلی خندیدم و با خودم گفتم عجب عتیقه‌هایی هستند این امدادگرا.

اللهم الرزقنا توفیق الپارتی

وقتی آشپز مراعات حال برادران سنگین وزن- هیکلی تدارکاتی- را می‌کرد و غذایشان را یک کم چربتر می‌کشید، یا میوه درشت‌تری برایشان می‌گذاشت، هر کس این صحنه را می‌دید، به تنهایی یا دسته جمعی و با صدای بلند و شمرده شمرده شروع می‌کردند به گفتن: «اللهم الرزقنا توفیق الپارتی فی الدنیا و الاخره!» یعنی دارید پارتی بازی می‌کنید حواستان جمع باشد!

نوار خالی

حاضر جوابی، غیر از ظرافت طبع و رعایت ادب و دوستی و راستی، حد و حدودی نیم شناخت بلکه خود پلی بود برای عبور از فاصله های سنی و علمی و مقامی. حاج غلام مسئول اطلاعات عملیات بود. شب عملیات طبق معمول می خواست بچه ها را توجیه کند که همهمه آن ها مانع از آن بود.

ـ بچه ها ساکت باشد و گوش کنید، من سرم درد می کند...

ـ نوار خالی گوش کن خوب می شود حاجی!(این پاسخ کسی جز حسین طحال نبود)

زندگی یک ساعته

در عملیات کربلای 4 به یکی از برادران سپاهی که بنه(پسته کوهی) را با پوست سخت می جوید گفتم:

ـ اصغری دندان هایت خراب می شود.

ـ یک ساعت بیشتر با آنها کار ندارم. بعد از آن چه خراب، چه درست!



نوشته شده توسط سعید
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

شوخ طبعی ها

چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۱۲ ق.ظ

امدادگر


بار اولم بود که مجروح می‌شدم و زیاد بی‌تابی می‌کردم یکی از برادران امدادگر بالاخره مد بالای سرم و با خونسردی گفت:«چیه، چه خبره؟»


صلوات بفرست

بار اولم بود که مجروح می‌شدم و زیاد بی‌تابی می‌کردم یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت:«چیه، چه خبره؟»تو که چیزیت نشده بابا!

تو الان باید به بچه‌های دیگر هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه می‌کنی؟! تو فقط یک پایت قطع شده! ببین بغل دستی است سر نداره هیچی هم نمی‌گه.

این را که گفت بی‌اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که شهید شده بود!

بعد توی همان حال که درد مجال نفس‌کشیدن هم نمی‌داد کلی خندیدم و با خودم گفتم عجب عتیقه‌هایی هستند این امدادگرا.

اللهم الرزقنا توفیق الپارتی

وقتی آشپز مراعات حال برادران سنگین وزن- هیکلی تدارکاتی- را می‌کرد و غذایشان را یک کم چربتر می‌کشید، یا میوه درشت‌تری برایشان می‌گذاشت، هر کس این صحنه را می‌دید، به تنهایی یا دسته جمعی و با صدای بلند و شمرده شمرده شروع می‌کردند به گفتن: «اللهم الرزقنا توفیق الپارتی فی الدنیا و الاخره!» یعنی دارید پارتی بازی می‌کنید حواستان جمع باشد!

نوار خالی

حاضر جوابی، غیر از ظرافت طبع و رعایت ادب و دوستی و راستی، حد و حدودی نیم شناخت بلکه خود پلی بود برای عبور از فاصله های سنی و علمی و مقامی. حاج غلام مسئول اطلاعات عملیات بود. شب عملیات طبق معمول می خواست بچه ها را توجیه کند که همهمه آن ها مانع از آن بود.

ـ بچه ها ساکت باشد و گوش کنید، من سرم درد می کند...

ـ نوار خالی گوش کن خوب می شود حاجی!(این پاسخ کسی جز حسین طحال نبود)

زندگی یک ساعته

در عملیات کربلای 4 به یکی از برادران سپاهی که بنه(پسته کوهی) را با پوست سخت می جوید گفتم:

ـ اصغری دندان هایت خراب می شود.

ـ یک ساعت بیشتر با آنها کار ندارم. بعد از آن چه خراب، چه درست!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۳۰
سعید

نظرات  (۴)

ﺩﺭ ﺳﺮﺵ ﺧﯿﺮﻩ ﺳﺮﯼ ﻓﮑﺮ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﺳﺖ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﻞ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺩﺍﺭﺩ

ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﺰﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻟﮕﺪ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍﺳﺖ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ
در دو عالم جلال ما زهراست

رمز تحویل حال ما زهراست

عید با فاطمیه می آید

ذکر تحویل سال ما زهراست
وبلاگتوی خیلی خوب بود به وبلاگ منم سری زده نظر بدید
فی امان الله
ترنم هدایتetrat93.mihanblog.com
۱۱ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۸ به یادشهدای گمنام
دلم گرم خداوندیست که با دستانِ من؛

گندم برای یاکریمِ خانه می ریزد؛

چه بخشنده خدای عاشقی دارم؛

که می خواند مرا با آنکه می داند گنه کارم؛

دلم گرم است و می دانم؛

بدونِ لطف او تنهای تنهایم ...
بسمه تعالی

با سلام

حاج سعید خسته نباشی. اجرت با ارباب و سید و سالار شهیدان(ع). برادر نظرات بینندگان ذیل مطالب قبلت رو نیگاه نمیکنی؟! مومن ذیل مطلب "نوری در تاریکی " مربوط به معرفی و وصیتنامه شهید عزیز مسعود منوری که مربوط به تاریخ بیستم مهر 90 هست مطلبی در باره اون شهید عزیز که از همرزمان و دوستان رزمنده این بنده حقیر بود نگاشتم.

موفق و سلامت و موید باشی.
یا علی مدد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی