درصدش اصلاح شد تا شهید شود
درصدش اصلاح شد تا شهید شود
«محمد جعفریمنش» جانباز 70 درصد دفاع مقدس که چندی پیش با افزایش درصد جانبازی او موافقت شده بود, پس از سالها تحمل درد ناشی از جراحات جنگی در بیمارستان عرفان شهر تهران به شهادت رسید.
«محمد جعفریمنش» جانباز 70 درصد دفاع مقدس که چندی پیش با افزایش درصد جانبازی او موافقت شده بود,مردی با کلکسیون دردها که از سال ها پیش تا امروز می جنگید؛ پس از سالها تحمل درد ناشی از جراحات جنگی، پنجشنبه 16 مردادماه در بیمارستان عرفان شهر تهران به شهادت رسید.
محمد جعفریمنش، جانباز 70 درصدی و دیابتی بود که فشار خون داشت و هر دو کلیهاش را از دست داده بود و چشم چپش تخلیه شده بود، سینوسهای صورتش را تخلیه کرده بودند ، کام دهان نداشت، مچ دست راست و چپش ترکش خورده بود، هر دو کتف و ساعدهایش هم ترکش خورده بودند، قسمتی از جمجمهاش را ترکش برده بود.
او میگفت: «انگشت کوچک پای چپم را با انبردست کندیم. چون هر موقع میخواستم جوراب بپوشم، سختم بود. احساس میکردم تا مغز سرم میسوزد. خودم زورم نرسید. انبردست را دادم دست آقا رضا و گفتم: تو زورت بیشتر است، کندیمش. خون که زد بیرون، با گاز استریل بستیمش. یواش یواش درست شد. الآن هم یک بند ندارد». بعد از چند مدت پای چپش را قطع کردند، همان پایی که قبلاً کف و مچش ترکش خورده بود. جعفری منش هم اینک از ارتفاع 1904 بالاتر رفته است و در کنار همرزمان شهیدش است. خوشا به حالش و بدا به حال ما…
جعفری منش شهید شد تا مسئولان مربوطه، خواب راحتی داشته باشند. بعد از این همه سال، حدود 5 ماه پیش بود که بالاخره درصد جانبازی وی اصلاح شد تا بتواند به عنوان شهید تشیع شود
جعفری منش شهید شد تا مسئولان مربوطه، خواب راحتی داشته باشند. بعد از این همه سال، حدود 5 ماه پیش بود که بالاخره درصد جانبازی وی اصلاح شد تا بتواند به عنوان شهید تشیع شود…
در این باره گفتنی ها بسیار است اما امیدواریم دیگر شاهد بی مهری هایی که به جانبازانی مثل شهیدان جعفریمنش، توحیدی و … شد نباشیم و مسئولان به خود بیایند؛ چرا که این بزرگواران به همرزمانشان می پیوندند و جاودانه می شوند و روسیاهی اش به چهره ی مسئولان بی خیال می ماند…
شهید در یکی از مصاحبه های خود گفته است: با وجود همه جراحاتی که از نقاط مختلف بدن مثل سر و دو پا، عفونت و قطع پای راست از زانو و مجموعه زیادی از ترکشهای مختلف در بدن، از دست دادن دو کلیه، برداشتن کام دهان و مصدومیتهای دیگر دارم، اما هیچ وقت روحیه خود را از دست ندادم، بلکه باعث روحیه دادن به
دیگران نیز شدهام و بارها در مراسم و برنامههای مختلف ادارات، مراکز فرهنگی و مدارس برای مردم صحبت کردهام، چرا که معتقدم اولین تأثیر روحیه قوی من بر روی خانوادهام به ویژه همسرم است؛ او که 6 سال است 24 ساعته پرستاریام میکند و تنها مونس دلتنگیهای من است.
«مرضیه اصفهانی»، همسر این جانباز شهید دلاور است. همدم اصلی و یار مخلصی که علاوه بر وظیفه همسری همچون پروانه برگرد او میچرخید.
اصفهانی میگوید: 6 سال است که با عفونت پای راست همسرم و قطع آن، تمام کارهای او بر عهده من بود.
او به دلیل وجود ترکش در مچ و ساعد دستان و کف پا توانایی حتی شانه کردن موهای سرش را هم نداشت؛ در این مدت 6 سال که توانایی انجام کارهای شخصیاش را نداشت، مجبور بودم در تمام لحظات در کنارش باشم و به همین خاطر به ندرت به برنامههای شخصی خودم میرسم.