قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

۵۷۹ مطلب توسط «سعید» ثبت شده است


نگاهی کوتاه به زندگی شهید عباس بابایی

در سال 1329در شهرستان قزوین دیده بهجهان گشود.دوره ابتدایی را در دبستان دهخدا و دوره متوسطه را در دبیرستان نظام وفای قزوین گذراند. در سال 1348 درحالیکه در رشته پزشکی پذیرفته شده بود داوطلب تحصیل در دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی خلبانی جهت تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد در مدت این دوره آموزشی خلبانی هواپیمای شکاری را با موفقیت به پایان رساند و پس از بازگشت به ایران در سال1351با درجه ستوان دومی در پایگاه دزفول مشغول به خدمت شد.

همزمان با ورود هواپیمای پیشرفته F-14 به نیروی هوایی، شهید بابایی در دهم آبان ماه 1355برای پرواز با این هواپیما انتخاب شد وبه پایگاه هوایی اصفهان انتقال یافت. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، وی گذشته از انجام وظایف روزانه به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه هوایی اصفهان به پاسداری از دستاورد های انقلاب پرداخت .

شهید بابایی علی رغم درخواست ها ودعوتهای هر ساله اطرافیان در هیچ سالی به حج نرفت از نزدیکان او نقل است که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ به پافشاریهای دوستانش گفته بود " تا روز عید قربان خودم را به شما می رسانم " وشگفت اینکه شهادت او برابر با روز عید قربان بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۸۸ ، ۲۰:۰۲
سعید

جام بلا و اهل بلا

جام بلا و اهل بلا

می‌گویند که خیال رام ناشدنی است، اما می‌شود من می‌شناسم کسانی را که خیالشان مرکوب بالداری است که آنها را هر بار که اراده کنند، به ملکوت می‌برد. اما نمی‌شناسم کسی را که بتوان جلوی انعکاس وجود خوی را در آینه قلبش بگیرد. قلب، خلاصه وجود آدمی است؛ مجملی است از وجود تفصیلی آدمی، که آنجا بعد از مرگ کتابی می‌شود منشور که خبر از وجود نهایی انسان می‌دهد؛ خبر از همان وجودی می‌دهد که از دیگران می‌پوشانیم. ایناج عالمی است که می‌توان دروغ گفت، اما آنجا عالمی است که نمی‌توان مانع از رسوایی شد و این هم از خصوصیات همین عالم است که آدم برای آنکه حرف دلش را بزند، باید این همه مقدمه بچیند و صغری و کبری بیاورد.

وقتی طبل «جهاد در راه خدا» نواخته می‌شود، دوران حکومت عشق آغاز می گردد، چرا که جز عشاق کسی حاضر به فداکاری و از جان گذشتگی نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۸۸ ، ۱۵:۲۹
سعید

پاتک نماز شب خوان ها

پاتک نماز شب خوان ها

از جمله مراقبت های ویژه نماز شب ، رد گم کردن شب زنده داران بود با بذله گویی و پرهیزاز  قداست هایی که خواه ناخواه جزو تبعات آن شب زنده داری ها بود . بچه ها در به در  دنبال این می گشتند که کسی را پیدا کنند و خودشان را به همه کرامات ، مثل «مولوی» به پای آن «شمس» بیندازند. این بود که شب زنده داران می بایست مرتب به نگه داشتن ظاهرشان در سطح بقیه و ارزان فروختن خودشان به دیگران ، این واقعیت را انکار می کردند و با خودشان بیگانه میشدند .

((از جمله مراقبت های ویژه نماز شب ، رد گم کردن شب زنده داران بود با بذله گویی و پرهیزاز  قداست هایی که خواه ناخواه جزو تبعات آن شب زنده داری ها بود . بچه ها در به در  دنبال این می گشتند که کسی را پیدا کنند و خودشان را به همه کرامات ، مثل «مولوی» به پای آن «شمس» بیندازند.))

 از جمله این کلمات قصار و مطایبات این بود که اگر کسی التماس دعا می گفت و به نحوی می خواست بگوید که من میدانم شما نماز شب میخوانی، او در جواب این « تک » گوینده چنین « پاتک » می کرد:

.

.برو ادامه مطلب

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۸۸ ، ۱۴:۱۴
سعید

عکسی برای شهادت

عکسی برای شهادت

خانم سیده زهرا حسینی در کتاب « دا»شرح می دهد که در روز تشییع عباس و موسی دوستان برادرش علی  به همراه خواهر و مادرش به انجا رفته بودند در حالیکه پدر و برادرش محسن هم در مراسم حضور داشتند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۸۸ ، ۱۳:۳۷
سعید
پرونده هشت سال دفاع مقدس در بعد سخت افزاری آن با شکست منافقان در عملیات مرصاد بسته شد.

این نبرد که به نحوی می‌توان آن را نهروان ایران نامید، در روزهای آغازین مردادماه سال ۶۷ در گرفت و با شکست سنگین نیروهای مسعود رجوی پایان یافت.

در فاصله پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ،توسط حضرت خمینی (ره) که ایشان از آن به عنوان نوشیدن جام زهر نام بردند، تا حالت قطعیت یافتن آن، زمانی بود که منافقین به آن به عنوان فرصتی مغتنم جهت ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران( به زعم خود) نگاه می‌کردند.

از طرفی، نظر بر این که در آن برهه توجه عمده نیروهای ایران به جنوب کشور بود، منافقین در این فکر بودند که از طریق جبهه غرب در طی چند روز حکومت اسلامی ایران را براندازند.

اما باید یادآور شد از آنجایی که حضرت امام خمینی (ره) درحوزه سیاست خارجی دیپلماسی فعالی داشتند، می‌توان چنین عنوان کرد که مسعود رجوی انتظار پذیرش قعطنامه را در آن شرایط از طرف امام راحل نداشت و پذیرش قطعنامه توسط امام راحل به نحوی موجب غافلگیری وی شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۸۸ ، ۱۰:۲۷
سعید
بررسی حوادث نیمه اول سال ۱۳۶۷در رابطه با جنگ ایران وعراق به خوبی نشان می‌دهد که از نظر نظامی، دشمن با حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم وهمه جانبه، توان قابل ملاحظه‌ای یافته و در مقابل محاصره اقتصادی ونظامی موجب کاهش نسبی توان نظامی ایران گردید.

در چنین شرایطی با دخالت آمریکا در جنگ و سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی در اوایل تیرماه سال ۶۷تهاجم دشمن آغاز شد و در کمتر از سه ماه تمام مناطق تصرف شده توسط ایران را باز پس گرفت.

فعل وانفعالات نظامی نهایتا موجب اقدام شجاعانه و تدبیر حکیمانه رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) مبنی بر پذیرش قعطنامه گردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۸۸ ، ۰۹:۱۰
سعید
السلام علی قلب زینب الصبور

صبر اگر می‏خواست مجسم شود، بهتر از تو نمی‏یافت. چه می‏گویم؟ صبر کودکی است که در کنج زندگی پررنج تو به شاگردی نشست. ای کعبه همه سختی‏ها و ای مادر همه رنج‏ها، صبر قطره کوچکی از باران مکارم اخلاق بود که بر دریای تو بارید. این کاسه گلی ماست که به اندک رنجی لبریز می‏شود. کاسه صبر تو از وحی است، از خداست. چگونه پر شود که بی‏انتهاست. زینبا، خلقت همیشه در تحیّر صبوری تو خواهد ماند.

امروز مادران شهیدان در سوگ مادری به ماتم نشسته‏اند که دو فرزندش را در راه دفاع از دین و ولایت رهسپار شهادت کرد. شهادت عقیله بنی هاشم، زینب کبری را به همه مادران شهیدان تسلیت می‏گوییم. به همه آنان که به آینه وجود او چشم دوختند و خالصانه او را سرمشق خود قراردادند و با دست خود غنچه‏های بوستان زندگیشان را به دین و ولایت تقدیم کردند. همه آنان که در دریای معرفت زینبی غرق شدند و به مروارید عشق بر ولایت دست یافتند. همه آنان که خود را به پرده حیای زینبی آراستند و زینب گونه، فریاد دفاع از دین سر دادند و همه آنان که اینک زینب گونه مظلومیت خون شهدا و پیروزی همیشگی دین را فریاد می‏کنند. مژده باد آنان را بر چنین سرمشقی که انتخاب کردند. بشارت باد آنان را بر چنین راهی که برگزیدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۸۸ ، ۱۰:۱۷
سعید

شهادت آوینی؛ گواهی زنده بودن تفکر انقلابی

حتماً و حتماً، آوینی­ها باید در ظرف زمانی و مکانی خودشان دیده شوند. این است که آن جنبه الگویی آن­ها را برای ما جدی می­کند وگرنه صرفا می­شوند یک سری عکس­هایی که در اتاق­ها و کلاس­هایمان بزنیم و یک سری جملاتی که حفظ کنیم که به درد رفتن به همان عالم هپروت می­خورد.

  آوینی در دوره­ای شهید شد که به یک معنا می­توان گفت، دوره ریزش­ها بود. دوره­ی بعد از جنگ، سال­هایی بود که علمداران و اسطوره­های هنر انقلاب، بعضاً داشتند کنار می­کشیدند و توبه­نامه می­نوشتند.
شهادتش یک علمی شد که به تمام معنی شهادت بود. یعنی یک گواهی بود به زنده بودن انقلاب و تفکر انقلابی؛ آن هم در دورانی که همه چیز افول کرده بود. دورانی که جدای از بحث انفعال فکری و تئوریکی که در خیلی­ها به وجود آمده بود، برخی از بحث­های اخلاقی هم در بین حزب­اللهی­ها رواج پیدا کرده بود. یکی از دوستان نقل می­کرد که آوینی می­گفت، حزب­اللهی­ها به عُجب دچار شده­اند و این زمین­شان خواهد زد.

آوینی اهل ذکر بود!
آوینی به شدت اهل فکر بود و مهم­تر از آن، اهل ذکر بود. اهل ذکر فقط نه به معنای صرفاً متعارفش. به همین خاطر است که ما مأمور شدیم که از اهل ذکر الگو بگیریم. به ما گفته­اند بروید طرف اهل ذکر. پرسش­های خود را با اهل ذکر درمیان بگذارید و از گفتار و اعمال آنها پاسخ بگیرید: فاسئلو اهل الذکر إن کنتم لا تعلمون.

اهل ذکر چه کسانی هستند؟!
اهل ذکر کسانی هستند که ذکرشان کف دست­شان است. یعنی به آن چیزهایی که رسیده­اند، درحال و سرِ به­زنگ­گاه­­ها، به آن­ها عمل می­کنند و به آن­ها متذکرند. خیلی­ها، خیلی چیزها را می­دانند ولی در مواقع حساس خودشان را می­بازند و یا اصلا یادشان می­رود. آدم­های اندیشمند و فاضلی هستند، ولی زندگی­شان در یک حوزه دیگر است، فکرشان در یک حوزه دیگر، سیاستشان در یک حوزه دیگر و .... در فضای امروز جامعه هم افرادی هستند که در حوزه دانشگاهی و حوزوی خیلی هم متفکرند، ولی درحوزه سیاست، سیاست­مدارند.

 تعامل واقعی با زمانه­ی خود؛ اعمال خلاف­آمدِ عادت
آوینی اهل ذکر بود. اهل ذکر که باشی، با زمانه­ی خود در یک تعامل واقعی هستی. یک موجود زنده هستی. تهدیدها را زود می­فهمی. فرصت­ها را از دست نمی­دهی. چون هر چه می­بینی، بلافاصله ارجاع می­شود به همان مبانی. یعنی شاکله وجودی تو، به یک قرار و پیوستگی رسیده است که سریع می­توانی داوری کنی و به نتیجه برسی و موضع خودت را و تکلیف خودت را بفهمی. آوینی تکلیف­گرا بود. به همین دلیل خیلی وقت­ها می­بینید خلاف­آمدِ عادت، عمل می­کرد. خیلی از فحش­هایی که می­خورد، برای همین بود که ایشان می­آمد مثلاً از فیلم عروس به شدت دفاع و تعریف می­کرد؛ می­گفت نمونه­ی سینمای انقلابی است، همه فیلم­ها باید از این فیلم، الگو بگیرند. یا یک دفعه می­آمد یک ویژه­نامه در می­آورد برای آلفرد هیچکاک، به اسمِ «هیچکاک؛ همیشه استاد».

کارهای خلاف­آمدِ عادت ازش سر می­زد. اهل عادت نبود، اهل عبادت واقعی بود و این تهمت­ها هم برایش مهم نبود. اینها را باید دریافت.

آوینی هنرش این بود که مبانی­اش را با توجه به فضای آن زمان ارائه می­کرد. شما اگر زندگی­اش را بررسی هم بکنید، اتفاقاً این خط مشخص است که این طور نبود که هر روز یک چیز بگوید، هر روز در یک کلیشه­ای درجا بزند. شاید امروز اصلاً لازم باشد که شما از آوینی همین را یاد بگیرید و اگر یاد بگیرید، چه بسا که لازم باشد امروز خیلی از حرف­های آوینی را نزنید. برسید به این که امروز یک حرف نویی هست که باید زد یا اولویت های آن روز بوده، امروز یک چیز دیگر شده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۸۸ ، ۱۰:۰۶
سعید

منزلت  شهید در دین اسلام(۱)

شهید
((امام اسماعیل بخاری و امام مسلم به نقل از انس بن مالک رضی الله عنه روایت کرده اند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:"هیچ یک از کسانی که وارد بهشت شده باشد، آروزی بازگشت به دنیا نمی کند، مگر شهید که او به سبب پاداشی که از خداوند می گیرد، آرزو می کند که به دنیا بازگردد تا دهها بار فی سبیل الله شهید شود. در روایت دیگری هم آمده است که "به سبب فضیلتی که خداوند به مقام شهید داده است، شهدا دوست دارند که بار دیگر به دنیا بازگردند تا نصیب جدیدی برگیرند".))
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۸۸ ، ۱۵:۰۰
سعید

آیات و روایات در مقام

 شهید و شهادت

پیکر مطهر شهید

 

 «ومن یقاتل فی سبیل‌الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما» کسی که به دستور خدا در راه خدا با دشمن می‌جنگد (از برای آنکه ظلم و فساد را ریشه‌کن کند و دین خدا را در زمین استوار نماید، تا آنکه مستضعفین و محرومین از چنگال اهریمنان نجات یابند، هر گاه این مجاهد راه خدا) کشته شود و یا پیروز شود خداوند به او اجر و پاداش عظیم خواهد داد. (نساء، 74)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۸۸ ، ۱۴:۱۱
سعید

وقایعی که در امت اسلامی بعد از وفات پیامبر گرامی رخ داد جنبه یک حادثه آنی در طی مدت حداکثر سه ماه را ندارد بلکه جریانهایی منظم شده در جهت براندازی اصل اسلام که پذیرش ولایت و تسلیم بودن در برابر امر خداوند است، می باشد. در هر جریانی عوامل بوجود آورنده و زمینه های آماده ای برای شکل گیری اهداف جریان وجود دارد که آثاری نیز برآن مترتب می شود و برای پی بردن به تمام زوایای این جریان باید از اهداف آن شروع کرد.
بعد از واقعه غدیر خم و معرفی علی علیه السلام بعنوان امیرالمومنین و جانشین پیامبر جریانی در جهت کنار زدن و حذف امر پیامبر در مورد سرپرستی امت بعد از خود که در سقیفه نمود پیدا کرد، شکل گرفت. مسئولیت اولیه این جریان انفصال امت از ولایت است که با شعار «ما حاکم دیکته شده نمی خواهیم» محقق شد. آن کسی که مقابل این جریان ایستاد و خار چشم عوامل ولایت ستیز شد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. حال این سوال مطرح است که چرا خارج کردن امامت از حکومت برای این جریان از اهمیت اولیه برخوردار است و چرا حضرت فاطمه که برخوردار از مقام عصمت است تا سر حد مرگ از ولایت دفاع می کند؟

در روایتی امام باقر علیه السلام می فرمایند: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَة» (الکافی ج 2 ص18) اسلام روى پنج پایه نهاده شده: نماز و زکات و روزه و حج و ولایت. و بچیزى مانند ولایت فریاد زده نشد، مردم آن چهار را گرفتند و- این- یعنى ولایت- را رها کردند. امام در این روایت به پیکره اسلام اشاره می کند که در راس آن ولایت قرار دارد و اهرم ولایت است که دیگر اهرم ها را برپا می کند. هر کس ولایت را قبول کرد اسلام را بطور کامل پذیرفته و با امر ولایت پیش می آید و طبق این روایت هر کس ولایت را نپذیرفته باشد ارکان دیگر اسلام هم از او قبول نمی شود.
سقیفه جریان وابستگی حکومت به خدا را قطع کرد یعنی دقیقا تحریف آیه « إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّه »(انعام/57)

باید دانست ولایت عشق و محبت نیست بلکه لازمه ولایت عشق و محبت است، ولایت یک چینش اجتماعی است و چینش یک نظم همراه با جلو رفتن به کمال انسانی است. اگر در جامعه مظهر خدا که امام معصوم است در راس مخروط جامعه قرار بگیرد جامعه ای ولایی تشکیل می شود که به رفع تمام نیازهای مردم می پردازد. پس جریان سقیفه به ما مربوط می شود زیرا اگر در آن زمان حاکمیت در مسیر امامت قرار می گرفت آیا وضعیت بشر به این شکل می بود؟

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بخوبی از آینده بشر آگاه بود فلذا به ایستادگی در مقابل جریان ولایت ستیز پرداخت. حال این سوال پیش می آید که آیا تاثیری بر عملیات دفاع حضرت از ساحت ولایت مترتب شد یا خیر؟ در پاسخ باید گفت حضرت، جریان ولایت پذیری و مبارزه با ولایت ستیزان را براه انداخت. جریانی که در بعد از خود به قیام عاشورا و هم اکنون به انقلاب اسلامی و در آخر هم به ظهور منجی می انجامد. سلاح حضرت در این مبارزه اشک بود و شما بارها شنیده اید که ولایت ستیزان از گریه های ایشان به ستوه می آمدند و تحمل صدای گریه ایشان را نمی کردند زیرا حضرت با گریه خود به امت اسلامی آگاهی داده و مظلومیت ولایت را بازگو می کردند. حضرت زهرا سلام الله علیها قبر خود را مخفی نگه داشتند تا این سوال در ذهن همه جهانیان باقی بماند که چرا دختر مطهر پیامبر اسلام قبرش مخفی ماند و این خود ابتکار عملی برای یک مبارزه همیشگی از سوی زهرای اطهر می باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۸۸ ، ۰۶:۰۶
سعید

خدای‌ تعالی‌ در اسمان‌ هفتم‌ فرشته‌ ای‌ دارد که‌ به‌ آن‌ صداعی‌‌ گویند و چون‌ ماه‌ رجب‌ دراید این‌ فرشته‌ در هر شب‌ ان‌ تا بامداد بانگ‌ برارد که‌ خوشا به‌ حال‌ یادکنندگان‌ خدا‌ خوشا به‌ حال‌ فرمانبرداران‌ از خدا‌ خدای‌ تعالی‌ فرماید‌ من‌ همنشین‌ کسی‌ هستم‌ که‌ با من‌ همنشینی‌ کند و فرمانبر کسی‌ باشم‌ که‌ فرمان‌ من‌ برد و امرزنده‌ کسی‌ هستم‌ که‌ از من‌ طلب‌ امرزش‌ کند‌ ماه‌‌ ماه‌ من‌ است‌ و بنده‌‌ بنده‌ من‌ است‌ و رحمت‌‌ رحمت‌ من‌ است‌‌ هر کسی‌ که‌ مرا در این‌ ماه‌ بخواند او را پاسخ‌ دهم‌ و هر کس‌ از من‌ چیزی‌ بخواهد به‌ او بخشش‌ نمایم‌ و هر کس‌ از من‌ راه‌ بجوید او را راهنمایی‌ کنم‌‌ من‌ این‌ ماه‌ را رشته‌ ای‌ بین‌ خود و بندگانم‌ قرار داده‌ ام‌‌ هر کس‌ به‌ ان‌ بپیوندد به‌ من‌ برسد‌.

در دعای‌ یا من‌ ارجوه‌‌ میتوان‌ خدای‌ رجب‌ را بهتر شناخت‌ و نحوه‌ برخورد با او را اموخت‌‌ ‌یا من‌ ارجوه‌ لکل‌ خیر و امن‌ سخطه‌ عند کل‌ شر‌ در این‌ ماه‌ خیال‌ همه‌ راحت‌ باشد هر چه‌ از خدا میرسد خیر است‌‌ ضمن‌ اینکه‌ خدا در این‌ ماه‌ عذاب‌ نمی‌ کند‌ همه‌ خیرها را میفرستم‌ و شر نخواهی‌ دید‌ به‌ شرط اینکه‌ بیایید و یادتان‌ نرود که‌ ماه‌ رجب‌ است‌‌ ‌یا من‌ یعطی‌ الکثیر بالقلیل‌ ‌ خدا با یک‌ کاه‌ کوه‌ میدهد‌ اگر یک‌ یا الله‌ بگویید دو لبیک‌ می‌ شنوید‌ ‌یا من‌ یعطی‌ من‌ ساله‌ یا من‌ یعطی‌ من‌ لم‌ یساله‌ و من‌ لم‌ یعرفه‌ ‌ چه‌ صدا بزنید و چه‌ صدا نزنید‌ حتی‌ فردی‌ که‌ خدا را نشناسد به‌ یکباره‌ برکات‌ مادی‌ و معنوی‌ وارد زندگیش‌ میشود‌ جبرئیل‌ ندای‌ لبیک‌ خداوند را شنید‌ اما هرچه‌ دقت‌ کرد‌ صدایی‌ که‌ خدا را بخواند نشنید‌ از خدا سبب‌ را پرسید‌ هنگامی‌ که‌ خداوند تبارک‌ وتعالی‌ پرده‌ را کنار زد‌ جبرئیل‌ مشاهده‌ کرد که‌ فردی‌ در جلوی‌ بتی‌ زانو زده‌ و او را میخواند‌ جبرئیل‌ گفت‌ اما این‌ که‌ تو را نمیخواند‌ خداوند در پاسخ‌ فرمودند‌ من‌ حیا میکنم‌ فردی‌ با صدق‌ نیت‌ چیزی‌ را صدا کند و جواب‌ نشنود‌ البته‌ شرط قلیل‌ را نباید فراموش‌ کرد‌ قلیل‌ را بفرستید تا کثیر را بفرستند‌ و فراموش‌ نکنید که‌ ماه‌ رجب‌ است‌‌ ‌اعطنی‌ بمسئلتی‌ ایاک‌ جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الاخره‌ ‌ وقتی‌ معصوم‌‌(ع)‌‌ دعایی‌ به‌ ما می‌ اموزد‌ اجابت‌ این‌ دعا محال‌ نیست‌‌ پس‌ میشود در ماه‌ رجب‌ همه‌ خیر دنیا و اخرت‌ را گرفت‌‌ ‌واصرف‌ عنی‌ بمسئلتی‌ ایاک‌ جمیع شر الدنیا و الاخره‌ ‌ در زندگی‌ هیچ‌ شری‌ نبینیم‌ چه‌ مادی‌ و چه‌ اخروی‌‌ چرا شر اخرت‌ جمیع ندارد‌ خیرهای‌ دنیا و اخرت‌ را میشود جمع کرد همچنین‌ شرهای‌ دنیا را‌ اما شرهای‌ اخرت‌ شماره‌ ندارد‌  یا ذالجلال‌ و الاکرام‌ یا ذالنعمائ‌ والجود یا ذالمن‌ والطول‌ حرم‌ شیبتی‌ علی‌ النار‌ میگویند در حال‌ گفتن‌ این‌ فراز توصوص‌ کنید یعنی‌ با دست‌ چپ‌ ریش‌ خود را گرفته‌ و انگشت‌ سبابه‌ دست‌ راست‌ را به‌ حرکت‌ دراورید‌ کسی‌ در شبهای‌ قدر به‌ چیزی‌ میرسد که‌ از اول‌ ماه‌ رجب‌ مراقب‌ باشد‌ ‌یا ذالجلال‌ و الاکرام‌‌ در ماه‌ رجب‌ باید جلال‌ و جبروت‌ خداوند بر ما غلبه‌ کند‌ باید در مقابل‌ خدا احساس‌ پستی‌ کنیم‌ و بفهمیم‌ که‌ در این‌ دنیا چقدر کوچک‌ و بی‌ ارزش‌ هستیم‌‌ ‌یا ذالنعمائ‌ و الجود‌ خداوند برای‌ انها که‌ در ماه‌ رجب‌ توصوص‌ کردند در ماه‌ شعبان‌‌ اهل‌ کرم‌ و جود میشود‌ ‌یا ذالمن‌ والطول‌‌ کسی‌ که‌ در ماه‌ رجب‌ برای‌ من‌ به‌ خاک‌ افتاده‌ و در ماه‌ شعبان‌ در نعمات‌ غرق‌ بوده‌ در ماه‌ رمضان‌ مهمان‌ من‌ است‌ و منت‌ او را هم‌ خواهم‌ کشید‌ پس‌ از انکه‌ در ماه‌ رجب‌ به‌ وسیله‌ دعای‌ صیا من‌ ارجوه‌‌ با خدا ارتباط برقرار کردی‌‌ در ماه‌ شعبان‌ راحتتر با خدا حرف‌ میزنی‌‌ اسمع دعائی‌ اذا دعوتک‌ واسمع ندائی‌ اذا نادیتک‌.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۸۸ ، ۰۵:۵۳
سعید

عماد خود را شاگرد

چمران می‌خواند

شهید <span style='background-color:yellow'>عماد</span> مغنیهمادر شهیدان مغنیه
 
 مادر شهیدان مغنیه شهادت حاج "عماد " را هدیه خود به حزب‌الله دانست و گفت: حاج عماد همه چیز را از شهید چمران آموخت و با الگوگیری از رفتار و اخلاقیات وی خود را شاگرد چمران می‌دانست.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۸۸ ، ۱۱:۴۲
سعید

تا وزارت



تـولد:

دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.


تحصیـلات:

وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ‏التحصیل شد و یک‏سال به تدریس در دانشکده‌ فنی پرداخت.

وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقات‏علمی در جمع معروف‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا –برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.

در امریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین‏بار انجمن اسلامی دانشجویان امریکا را پایه‏ریزی کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در امریکا به شمار می‏رفت که به دلیل این فعالیت‏ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می‏شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۸۸ ، ۱۴:۴۴
سعید

لحظه ...

در زندگی هر کسی، لحظاتی هست که می‌تواند یک‌دفعه مسیر زندگی را عوض کند. می‌تواند یکباره همه‌چیز را به هم بریزد یا نریزد فرق قهرمان‌ها با آدم‌های معمولی همین لحظه است و همین‌که این لحظه‌ در مورد آنها «می‌تواند». آرنستو چه گوارا مثلا این لحظه را درک کرد. آن وقتی که دولت آربنز گوزمان- رئیس‌جمهور محبوب گواتمالا- توسط یک کودتای آمریکایی سرنگون شد. همان لحظه بود که آرنستو از یک پزشک معمولی مثل هزاران پزشک دیگر، تبدیل شد به یک اسطوره درست است که او قبلا با موتور سیکلت‌اش به سفر دور قاره لاتین رفته بود و بدبختی‌ها را دیده بود اما آن لحظه خاص بود که آرنستو را به «چه» تبدیل کرد و گرنه خیلی‌های دیگر هم بودند که بدبختی‌های مردم قاره را دیده بودند؛ ندیده بودند؟ قصه چه گوارای ما که ماجرایش از آن آرژانتینی به مراتب هیجان‌انگیز تر هم هست درست یک همچنین نقطه‌ای دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۸۸ ، ۱۱:۴۶
سعید

غریبانه ای از سرور

شهیدان اهل قلم "آوینی"

سیدمرتضی آوینی

((دیدیم که می شناسیمش .... و تصویرش را از این پیش در خاطر داشته ایم. دیدیم که می شناسیمش. نه آن سان که دیگران را ... و نه حتی آن سان که خود را. چه کسی از خود آشناتر ؟ دیده ای هرگز کسی نقش غربت در چهره خویش بیند و خود را نبشناسد ؟!))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۸۸ ، ۱۶:۰۲
سعید

امام مهدى علیه‏السلام،

 در بیان شهید آوینی

 

امام مهدی

ما پیروان راه هزاران ساله انبیا هستیم و به عهد ازلى خویش با آفریدگار متعال لبیک گفته‏ایم و براى تحقق آن عصر موعود، عصر عدالت و حاکمیت احکام خدا، قیام کرده‏ایم تا راه تاریخ را به سوى نور بگشائیم و اگر چشم دل باشد خواهد دید که این راه با بالهاى ملائکه فرش شده است.

امروز بعد از یازده قرن که از تولد آخرین حجت‏خدا در کره زمین مى‏گذرد؛ نشانه‏هاى صدق وعده‏هاى قرآن و احادیث ظهور بیشترى یافته است، عصر جاهلیت ثانى تاریکترین روزهاى خویش را نیز سپرى کرده و این خود نشانه‏اى دیگر است مگر نه اینکه فجر صادق هنگامى فرا مى‏رسد که شب کامل شده باشد؟

رایحه ظهور موعود، دل شیفتگان حق را بى‏تاب کرده و آنان را به صحنه حضور کشانده است. اما، مهدى جان! این قرن قرنى است که حق در کره زمین به حاکمیت‏خواهد رسید و  آینده در انتظار توست.

در این سالهاى نخستین قرن پانزدهم هجرى قمرى پیشگویى حضرت نبى اکرم، صلى‏الله‏علیه‏وآله، به تحقق پیوست و قوم سلمان فارسى، ایرانیان، طلیعه‏دار نهضت آخرالزمانى اسلام، علم قیام انبیا را بر دوش گرفتند و وجودشان شمسى تازه شد که در خلاصه ظلمانى جاهلیت ثانى تولد یافت.

منتظران موعود اهل مبارزه‏اند و مى‏دانند خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر نخواهد شد اما از آن فراتر اهل ولایت و اطاعتند و انتظار مى‏کشند تا فرمان چه در رسد.

در میان بیداردلان سراسر کره ارض هستند بسا دلدادگانى که این عهد تازه را دریافته‏اند و به خیل منتظران موعود پیوسته‏اند.

منتظران موعود اهل مبارزه‏اند و مى‏دانند خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر نخواهد شد اما از آن فراتر اهل ولایت و اطاعتند و انتظار مى‏کشند تا فرمان چه در رسد.

بسیجى خود را در نسبت میان مبدا و معاد مى‏بیند و انتظار موعود و با این انتظار هویت تاریخى انسان را باز یافته است و خود را از روزمرگى و غفلت ملازم با آن رهانده.

او آسایش تن را قربانى کمال روح کرده است و خود را نه در روز و ماه و سال و شهر و کوچه و خیابان که در فاصله میان مبدا و موعود تاریخ باز شناخته است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۸۸ ، ۱۱:۳۷
سعید

پیام تسلیت مقام معظم رهبری

به مناسبت ارتحال حضرت ایت الله العظمی بهجت

 مقام معظم رهبری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با دریغ و افسوس فراوان خبر یافتیم که عالم ربانی، فقیه عالیقدر و عارف روشن‌ضمیر حضرت آیت‌الله آقای حاج شیخ محمدتقی بهجت «قدس‌الله نفسه‌الزکیه» دار فانی را وداع گفته و به جوار رحمت حق پیوسته است.

برای اینجانب و همۀ ارادتمندان آن مرد بزرگ، این مصیبتی سنگین و ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است: «ثلم فی‌الاسلام ثلمه لایسدها شیء». آن بزرگوار که از برجستگان مراجع تقلید معاصر به شمار می‌رفتند، معلم بزرگ اخلاق و عرفان و سرچشمه فیوضات معنوی بی‌پایان نیز بودند. دل نورانی و مصفای آن پارسای پرهیزگار، آیینۀ روشن و صیقل یافتۀ الهام الهی، و کلام معطر او راهنمای اندیشه و عمل رهجویان و سالکان بود.

اینجانب تسلیت صمیمانۀ خود را به پیشگاه حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه تقدیم می‌دارم و به حضرات علمای اعلام و مراجع عظام و شاگردان و ارادتمندان و مستفیضان از نَفَس گرم او و بویژه به خاندان مکرّم و آقازادگان ارجمند ایشان تسلیت عرض می‌کنم و برای خود و دیگر داغداران از خداوند متعال درخواست تسلا و برای روح مطهر آن بزرگوار طلب رحمت و مغفرت می‌کنم.

والسلام علیه و رحمه‌الله

سیدعلی خامنه‌‌ای

27/اردیبهشت/1388

22/جمادی الاول/1430

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۰:۳۷
سعید
الذین اذا اصابتهم مصیبه

 قالوا انا لله وانا الیه راجعون

 

 

مصبیت ارتحال جانگداز مرجع عالیقدر

جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی

حاج شیخ محمد تقی بهجت

 (قدس الله نفسه الزکیه) را به

محضر ولی عصر حجه ابن الحسن

 (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه)

 مقام عظمی ولایت حضرت

 امام خامنه ای (روحی فداه)

 وتمام شیعیان و مقلدان آن

مرجع عظیم الشان تسلیت

عرض مینمایم.

روحش شاد

برجان ودل صبور مهدی صلوات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۰:۲۷
سعید

حضرت آیة الله العظمى آقاى

 حاج شیخ محمد تقى بهجت (دام ظله)

حضرت آیة الله العظمى آقاى حاج شیخ محمد تقى بهجت (دام ظله)

ولادت                      تحصیلات                                            سیرو سلوک

ولادت

آیت الله العظمی محمد بهجت فومنی در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده ای دیندار و تقوا پیشه، در شهر مذهبی فومن واقع دراستان گیلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۰:۱۷
سعید

شکست نظامی امریکا

در صحرای طبس

مقدمه

انگیزه هاو زمینه های تجاوز

شرح ماجرا

صدور دستور بمباران هلی کوپتر های به جامانده توسط بنی صدر

نکات برجسته دیگر درباره حمله نظامی آمریکا

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«اَلَمْ تَرَ کَیفَ فَعلَ رَبّکَ بِاَصحابِ الْفیل، اَلم یَجعلْ کَیدهُمْ فی تَضلیلٍ و أرْسَلَ عَلیهمْ طیراً اَبابیلَ، تَرمیهمْ بِحجارةٍ مِنْ سِجیلٍ فَجعلهُمْ کَعصْفٍ مَأْکولٍ.»(1)

آیا ندیدی که پروردگارت با صاحبان فیل چه کرد؟ آیا کید و تدبیری که برای خرابی کعبه اندیشیدند خراب نکرد؟ و بر هلاک آنها مرغان ابابیل را فرستاد تا آن سپاه را به سنگ های سجیل (دوزخی) سنگباران کردند و تنشان را چون برگ های خرد شده گردانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۰:۵۲
سعید

محمد، منتظر قائم(عج) بود!

  شهید محمد منتظر قائم

یادی از شهید محمد منتظر قائم اولین فرمانده سپاه یزد

((5 اردیبهشت هر سال یادآور معجزه بزرگ الهی؛ حادثه طوفان شن در صحرای طبس است. شیطان بزرگ، به عنوان بزرگترین دشمن ایران اسلامی در تجاوزی آشکار خیالاتِ شومی برای انقلاب نوپای مردم ایران در سر داشت که لشکر خدا، این بار در قالب سنگریزه و شن به پا خاست و دشمن دینش را روسیاه نمود. ابعاد قضیه شکست نظامی آمریکا در طبس هنوز هم ناگفته هایی دارد و لی آنچه مهم است اینکه: کشورِ امام زمان(عج)، صاحب دارد! یکی از ناگفته های این ماجرا شهادت محمد منتظر قائم است که به حق نام با مسمّایی داشت؛))

هم محمد بود، هم منتظر قائم(عج).

مقام معظم رهبری

 
                                              آیت الله خامنه ای
 

 

 

 

 

برای اینکه باز هم بیشتر نسبت به خون جوشیده این شهید عزیز عرض ارادتی به سهم خودم کرده باشم , این جمله و این نکته را عرض کنم که شهادت این برادر در آن کویر سوزنده ای که مدفن کفار نظامی دشمن ما شد , یک معنای این مفهوم سمبلیک می تواند این باشد که ما جز به بهای خون و جز با سرمایه شهادت و جانبازی امکان ندارد که بتوانیم در برابر جهازات صنعتی مخوف که بیشتر تلاش و کوشش را متاسفانه برای ایجاد ابزار تخریب به کار برده تا ابزار سازنده, مقاومت کنیم در همان میدانی که متجاوزان و دزدان آمریکایی در زیر تلی از خاکستر مدفون می شوند برادر شهید عزیز ما , محمد منتظرقائم خونش ریخته می شود و نمودی از شجاعت می شود... ما به وجود چنین عناصر بزرگ و عزیز , چنین روحهای فداکار و دلهای آشنا با خدا افتخار می کنیم و این جمله ای است که امام فرمودند من افتخار می کنم به داشتن چنین جوانهایی و یقینا برای یک ملت و یک انقلاب و برای خانواده های شهیدپرور مایه افتخار است چنین عناصری و خوشبختانه یک چنین نسلی در این انقلاب پاگرفته است .

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۰:۴۵
سعید

اتل متل یه بابا 

اتل متل یه بابا

دلیر و زار و بیمار

اتل متل یه مادر

یه مادر فداکار                                         

جانباز

اتل متل بچه‌ها

که اونارو دوست دارن

آخه غیر اون دوتا

هیچ کسی رو ندارن

مامان بابا رو می‌خواد

بابا عاشق اونه

به غیر بعضی وقتا

بابا چه مهربونه

وقتی که از درد سر

دست می‌ذاره رو گیجگاش

اون بابای مهربون

فحش می‌ده به بچه‌هاش

همون وقتی که هرچی

جلوش باشه می‌شکنه

همون وقتی که هرچی

پیشش باشه می‌زنه

غیر خدا و مادر

هیچ‌کسی رو نداره

جانباز

اون وقتی که باباجون

موجی می‌شه دوباره

دویدم و دویدم

سر کوچه رسیدم

بند دلم پاره شد

از اون چیزی که دیدم

بابام میون کوچه

افتاده بود رو زمین

مامان هوار می‌زد

شوهرمو بگیرین

مامان با شیون و داد

می‌زد توی صورتش

قسم می‌داد بابارو

به فاطمه، به جدش

تو رو خدا مرتضی

زشته میون کوچه

بچه داره می‌بینه

تو رو به جون بچه

اقا و جانبازان

بابا رو کردن دوره

بچه‌های محله

بابا یه هو دوید و

 زد تو دیوار با کله

هی تند و تند سرش رو

بابا می‌زد تو دیوار

قسم می‌داد حاجی رو

حاجی گوشی رو بردار

نعره‌های بابا جون

پیچید یه هو تو گوشم

الو الو کربلا

جواب بده به گوشم

مامان دوید و از پشت

گرفت سر بابا رو

بابا با گریه می‌گفت

کشتند بچه‌هارو

بعد مامانو هلش داد

جانباز

خودش خوابید رو زمین

گفت که مواظب باشین

خمپاره زد، بخوابین

الو الو کربلا

پس نخودا چی شدن؟

کمک می‌خوایم حاجی جون

بچه‌ها قیچی شدن

تو سینه و سرش زد

هی سرشو تکون داد

رو به تماشاچیا

چشماشو بست و جون داد

بعضی تماشا کردن

بعضی فقط خندیدن

اونایی که از بابام

فقط امروزو دیدن

سوی بابا دویدم

بالا سرش رسیدم

از درد غربت اون

هی به خودم پیچیدم

درد غربت بابا

غنیمت َنبرده

شرافت و خون دل

نشونه‌های مرده

ای اونایی که امروز

دارین بهش می‌خندین

برای خنده‌هاتون

دردشو می‌پسندین

امروزشو نبینین

بابام یه قهرمونه

یه‌روز به هم می‌رسیم

بازی داره زمونه

موج بابام کلیده

 

قفل در بهشته

درو کنه هر کسی

هر چیزی رو که کشته

یه روز پشیمون می‌شین

که دیگه خیلی دیره

گریه‌های مادرم

زنده یاد سپهر

یقه تونو می‌گیره

بالا رفتیم ماسته

پایین اومدیم دروغه

مرگ و معاد و عقبی

کی میگه که دروغه؟

شعر از زنده یاد ابوالفضل سپهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۱:۵۰
سعید

 

وصیتنامه شهید دین شعاری

 

بسم رب الشهدا و الصدیقین

السلام علیک یا اباعبدالله و علی‌الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام‌الله ابداً ما بقیت و بقی‌الیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم، السلام علی الحسین و علی علی‌بن‌الحسین و ....... با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و تمامی شهدای اسلام و امت شهیدپرور ایران و با سلام به خانواده محترم و درود و رحمت به روح پدر و مادرم. شهادت یعنی انتقال یافتن از زندگی مادی به زندگی معنوی و الهی و شهادت در مکتب اسلام یک مسأله انتخابی است که انسان کامل با تمام آگاهی آن را انتخاب می‌کند و با شهادت خویش شمع راه انسان‌های پاک و نورانی می‌شود و من با انتخاب آگاهانه راه شهیدان را تا رسیدن به ساحل سعادت ادامه خواهم داد. نظر به اینکه اگر لیاقت شهادت داشته باشم بنابراین من راهم را انتخاب کردم امیدوارم که شما هم دست ‌خط مرا (ولایت فقیه و برگزیدن راه شهادت) را انتخاب کنید.برادران در زمانی که اسلام در خطر است همانطوریکه امام عزیز قلب تپنده امت فرمود‌ : به کسانیکه توانایی داشته باشند واجب می‌شود که برای پاسداری از حریم اسلام و قرآن به مقابله با دشمن برخیزند و مواظب باشید که این جنایتکاران هر روز برای نابودی جمهوری اسلامی ایران نقشه می‌کشند اما شما همانطوریکه تا به حال نقشه آنها را با اتکال به الله نقش بر آب کردید حالا هم هوشیار باشید که انشا‌الله کاری از دستشان ساخته نیست اما نگذارید ریشه بگیرند و چند جمله از جملات گهربار امام امت و مسئولین کشور که می‌فرمایند باید فراموش نکنیم که در جنگ با آمریکا هستیم و ما متکی به خدا هستیم و با اتکال به خدا از هیچ ابرقدرتی ترسی نداریم و ما مثل امام حسین (ع) در جنگ وارد شویم و مثل حسین (ع) باید به شهادت برسیم و تا آنجایی در خاک عراق پیش می‌رویم که خواسته‌هایمان را بگیریم و هرگز زیر بار ذلت نخواهیم رفت. هیهات من الذله. در آخر از رزمندگان می‌خواهم که جبهه را گرم نگاه داشته و گوش به فرمان رهبر و تا آخرین نفس استقامت کنید که الان استقامت لازم است. در آخر وصایای شخصی من..... وسایل ارتباط نظامی من از قبیل لباس و غیره را بعد از شهادتم کسی که از خانواده به منطقه می‌روم استفاده کند در غیر این صورت به مراکز سپاه تحویل دهید مقدار پولی هست برای کفن و دفن که انشا‌الله لازم نمی‌شود چون آرزویم این است که در صحنه نبرد تکه تکه شوم تا در روز قیامت در پیش سالار شهیدان اباعبدالله و سایر شهدا سرافکنده نباشم..... درمراسم عزاداری من روضه بی‌بی حضرت زهرا (س) خوانده شود چون من از داشتن مادر و پدر محروم بوده‌ام در آخر از همه خواهران و برادران و آشنایان می‌خواهم که اگر از من بدی دیده‌اند حلال کنند برادران از استغفار و دعا دور نشوید (دعای کمیل و نماز جمعه) که بهترین درمان برای تمکین دردها است..... امام را تنها نگذارید که او حسین زمان است و هرکس او را تنها گذاشته امام زمان را تنها گذاشته است.....

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۸۸ ، ۱۵:۵۳
سعید
سه روایت از یک  ریش

حاج محسن دین شعاری

روایت اول : حمید داودآبادی
هوا خنک بود. خب پائیز بود. پائیز سال 1365. همه نیروهای لشکر27 محمد رسول‌ا... (ص)  در «اردوگاه کرخه» مستقر بودند. محل استقرار بچه های گردان تخریب با اردوگاه لشکر مقداری فاصله داشت. آن روز می خواستم به آنجا بروم تا به چندتا از بچه محلهایمان سر بزنم . کنار جاده خاکی ایستاده بودم که دیدم یک اتوبوس از طرف تدارکات و خدمات که حمام و ... هم آنجا بود ، می آید . نزدیک که شد ، دست بلندکردم که ایستاد . بلافاصله در باز شد و مرد جوانی که ظاهرا صورتش را با ماشین تراشیده بود ، نمایان شد . تا گفتم :
برادر کجا میرین ؟
همون صورت تراشیده گفت :
   - می ریم صفا ... کوچه وفا ... پلاک هزارش ... اهلشی بیا بالا ...
جا خوردم . آخه این لات بازی ها توی جبهه رسم نبود . مجبوری سوار شدم . غیر از او و راننده ، کس دیگری توی ماشین نبود . به چشمهای صورت تراشیده که زل زدم ، احساس کردم خیلی آشناست . هر چه فکر کردم نتوانستم او را به یاد بیاورم . اتوبوس توی دست اندازهای جاده شنی ، بالا و پائین می شد و او همچنان می خندید و با همان لفظ حرف می زد . انگار که می خواست شخصیتش را زیر آن چهره پنهان کند .
وقتی دید بدجوری نگاهش می کنم ، با خنده ای گفت :
مشتی ... مارو نشناختی ؟
جواب من همچنان منفی بود ، که گفت :
-  بابا این منم حاج محسن ...
حاج محسن؟ کدام حاج محسن؟ من که حاج محسنی با این قیافه نمی‌شناسم. فهمید که هنوز نشناختمش، ادامه داد :
   - منم حاج محسن دین شعاری ...
جل الخالق ! به حق چیزهای ندیده ! « حاج محسن دین شعاری » معاون گردان تخریب ؟ آن هم با این قیافه ؟ پس آن همه ریش انبوه حنایی رنگ چی شد ؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۸۸ ، ۱۵:۴۶
سعید

معرفی شهید حاج محسن دین شعاری

فرمانده گردان تخریب لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول الله

محسن در یکی از روزهای زیبای سال 1338 در جمع گرم و صمیمی خانواده دین‌شعاری به دنیا آمد، روزهای پرنشاط کودکی را زیر سایه تعالیم پدر و مادر گرامی و در پناه تعالیم دین اسلام گذراند.او از همان اوایل نوجوانی علاقه عجیبی به اهل‌بیت (ع) داشت و در 13 یا 14 سالگی بود که هیئتی به نام شهدای کربلا تأسیس نمود و خود به تنهایی مسئولیت آن را بر عهده گرفت.با شروع امواج خروشان انقلاب به صف مجاهدین راه حق پیوست و همواره در تظاهرات‌های سال 1357 حضوری فعال داشت در همان ایام به همراه برادرش به خدمت در پزشکی قانونی پرداخت و مدت 6 ماه به صورت شبانه‌روزی در کار جابجایی و تحویل اجساد مطهر شهدا شرکت داشت محسن جزء اولین سربازانی بود که به فرمان امام خمینی (ره) به پادگانها برگشتند و خودشان را معرفی کردند او همواره فریضه مقدس امر به معروف و نهی از منکر را انجام می‌داد و برای سربازان پادگان به خصوص آنهایی که در انجام فرائض تعلل می‌کردند برنامه شناخت ایدئولوژی گذاشته بود.او حدود 5/1 سال در سالهای 57 و 1358 خدمت مقدس سربازی را انجام داد و پس از آن در سال 1360 به خیل سبزپوشان سپاهی پیوست. با شروع جنگ تحمیلی عاشقانه به جبهه‌های نبرد شتافت و به عنوان مسئول گردان تخریب لشگر27 محمدرسول‌الله (ص) مشغول به خدمت شد و در سال 1363 به سفر حج رفت.در عملیات‌های طریق‌القدس و کربلای1 یادآور دلاوریها و رشادت‌های خالصانه او در راه دفاع از میهن است زمانیکه قرار بود برای بار دوم به سفر حج مشرف شود و به خاطر مسئولیت‌هایی که در جبهه داشت از تشرف به حج منصرف شد اما در همان سال در روز پانزدهم مردادماه سال 1366 درست مصادف با روز عید قربان به مسلخ عشق رفت و اسماعیل‌وار جان خویش را در حین خنثی‌سازی مین ضد تانک در قربانگاه سردشت فدای معبود ساخت و نام خویش را برای همیشه در قلب تاریخ زنده نگه داشت مزار مطهر او در قطعه 29 بهشت‌زهرای تهران قرار دارد.

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۸۸ ، ۱۵:۳۹
سعید

دشمن در مقابل

حاج همت‌ها تسلیم شد

شهید همت
مسئول بهداری گردان مقداد گفت: بعد از خبر شهادت حاج محمد ابراهیم همت، جبهه آرام شد و آتش نیروی دشمن و خودی خاموش شد گویی در جبهه آرامش ابدی حاکم است و دشمن در مقابل همت و حاج همت‌ها تسلیم شد.

محمود احمدی در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت خبرگزاری فارس افزود: اسفند سال 62 در محور طلائیه، 11 تیپ و لشکر در محاصره دشمن بودند که این محاصره به شکل نعل اسب بود و اگر از دو طرف به رزمندگان اسلام حمله می‌شد، همه نیروها شهید می‌شدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۸۸ ، ۱۰:۵۷
سعید

سید احمد، از ولادت تا وفات

سید احمد خمینی

سید احمد خمینی در تاریخ 24 اسفند 1324 به دنیا آمد. وی دوران دبستان و دبیرستان را در قم سپری کرد و در دوران تحصیل در امر ورزش به خصوص فوتبال نیز کوشا بود. پس از اخذ دیپلم از دبیرستان حکیم نظامی به توصیه پدر تحصیلات حوزوی خود را شروع کرد. زمانی که پدر در تبعید بود وی نیز به نجف رفت و در حوزه علمیه این شهر به فراگیری دروس دینی پرداخت. او نزد آیات ابطحی، صادقی، فاضل لنکرانی و سلطانی طباطبایی و شهید سید مصطفی خمینی و امام خمینی(ره) علوم حوزوی را فرا گرفت. سید احمد در سال 1347به ایران آمد و منزل پدر در قم را برای اقامت برگزید. دراین مقطع با توجه به نبود امام در ایران وی عملاً نقش رابط و منتقل کننده پیام از سوی امام به انقلابیون یا بالعکس را ایفا می‌کرد و به همین خاطر ساواک رفتار و اعمال او را تحت مراقبت شدید قرار می‌داد و به مناسبتهایی که این حلقه ارتباط انقلابیون و سید احمد خمینی نزدیکتر می‌شد، ماموران امنیتی رژیم شاهنشاهی از روی عصبانیت محدودیتهایی را برای او ایجاد می‌کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۸۸ ، ۱۰:۵۳
سعید
 

شبها را کجا به صبح می رساند؟!

از مجموعه خدمت از ماست

شهید حسن خرازی

هواپیما که رفت، چند نفر بی هوش ماندند و من که ترکش توی پایم خورده بود و او تنها.

رفته بود یک تویوتا پیدا کرده بود، آورده بود.

می خواست ما را ببرد تو ماشین. هی دست می انداخت زیر بدن بچه ها.

سنگین بودند، می افتادند.

نشد.

خسته شد اما ناامید نه، دو نفر آمدند کمکش!

نشست پشت تویوتا.

یکی یکی سرهامان را بلند می کرد دست می کشید روی سرمان.

«نیگاکن. صدامو می شنوی؟

منم حسین!»

گریه می کرد برای بچه هایش.(1)

*******

باران شدید بود. گفت: «باید بروم».

شهید مهدی باکری

گفتم «کجا؟» نگفت.

گفتم: «باید من را ببری!» به زور راضی شد.

آن روزها در شهرداری معاونش بودم.

رفتیم به یک محله ی حلبی آباد، نزدیک فرودگاه.

گفتم: «چرا این جا؟»

به باران و تندی آب جوی و خانه های حلبی اشاره کرد و گفت: «ما شهردار این شهریم. باید بتوانیم جواب این مردم را بدهیم.»

پیاده شد.

رد جریان آب را گرفت، رفت.

دید آب سرازیر شده رفته داخل یک خانه.

در زد.

پیرمردی آمد بیرون، گفت:

«چی شده؟»

مهدی آب را نشان داد و گفت: «ما ...»

پیرمرد عصبانی بود و گل آلود.

هر چی از دهانش در می آمد به شهردار و هر کس که می شناخت و نمی شناخت، گفت:

مهدی گفت: «اگر یک بیل بیاوری بدهی به ما، کمکت می کنیم این آب را...»

پیرمرد رفت و همسایه ها آمدند، بیل آوردند.

آن شب من و مهدی جوی کوچکی کندیم و آب را هدایت کردیم بیرون کوچه.

تا اذان صبح طول کشید.

تازه فهمیدم که مهدی شب های قبل را کجا صبح می کرده.(2)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۸۸ ، ۱۰:۴۴
سعید

شلمچه، خاک قدسى 

شلمچه

شلمچه، اى خاک قدسى! سال هاست که پنجره روشن بهشت، بسته مانده است و دل مجنون تو در تب و تاب ماندن مى گدازد. به هر سو مى نگریم نه نشانى از پرنده است نه اثرى از پرواز، دل ها همه در احاطه فراموشى و خاموشى اند! دست هاى بلند دعا دیگر معجزه نمى کنند. رودهاى زلال آواز خشکیده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۸۸ ، ۱۰:۴۳
سعید