قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

رفتم که خار از پا کشم. محمل ز چشمم دور شد. یک لحظه من غافل شدم. صد سال راهم دور شد ....

قــــــاصــــــــــدکـــــــــ

قال الله تبارک وتعالی:
من طلبنی وجدنی، ومن وجدنی عرفنی،و من عرفنی عشقنی، ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فانا دیته
قال مولانا امیر المومنین علی (ع): نسال الله منازل الشهدا
مقام معظم رهبری:امروز کار برای شهدا باید در راس امور قرار گیرد.
تمام این دو حدیث گرانبها و فرموده مقام معظم رهبری
حضرت امام خامنه ای روحی فداه کافی است برای اینکه این وبلاگ تشکیل بشه.
عبد من عبید فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)،حقیر الشهدا ،موردانه کش آستان بی کران شهدا ، قبرستان نشین عادات سخیف
سعید
******************
چه دعایی کنمت بهتر از این
که کنار پسر فاطمه (س) هنگام اذان
سحر جمعه ای از این ایام
پشت دیوار بقیع
قامتت قد بکشد
به دورکعت نمازی که نثار حرم و گنبد برپاشده حضرت زهرا (س) بکنی

**************
تلگرام من : https://t.me/Ghasedak1318
اینستاگرام : https://www.instagram.com/daei.saeid1318
https://www.instagram.com/ghasedak__135

بایگانی
نویسندگان

۵۷۹ مطلب توسط «سعید» ثبت شده است

شد کاوه شهیدو جنگ او برد زیاد

افسانه کاوه رزم کاوه آهنگر

کاوه هنوز زنده است

شهید <span style='background-color:yellow'>کاوه</span>

نقل خاطراتی از شهید کاوه

*مقام معظم رهبری

 یک لشگر را یک جوان بیست و چهارـ پنج ساله اداره می کنددر حالی که در هیچ جای دنیا افسری به این جوانی پیدا نمی شود که یک لشگر را اداره کند . چند صد نفر یا چند هزار تا انسان را این رهبری می کند ، در کجا؟ نه در مسافرت به سوی فلان زیارتگاه یا فلان ییلاق ،‌در میدان جنگ ، زیر آتش ،‌در مقابله با تانک های دشمن با وجود آن همه مانع یک جوان بیست و چند ساله، چند هزار آدم را شما می بینید دارد هدایت می کند؛ با سازماندهی می برد جلو ،‌خط را می شکند ، دشمن را تار و مار می کنند ، اسیر هم می گیرند ، منطقه هم اشغال می کنند و مستقر می شوند. پس نظامیگری هم در معجزه گری انقلاب و سازندگی انقلاب وجود دارد، نه فقط معنویت. ‌اما بالاتر از نظامی گری این معنویت و تقوای جوانان است ،که آنرا هم دارند .

نظامیگری هم در معجزه گری انقلاب و سازندگی انقلاب وجود دارد، نه فقط معنویت. ‌اما بالاتر از نظامی گری این معنویت و تقوای جوانان است ،که آنرا هم دارند .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۵۱
سعید

از مهتابی مسجد تا مهتاب شهادت

نبرد در جبهه های حق علیه باطل

«خلیج‏آباد» نام روستایی است در اطراف نیشابور. سال هزار و سیصد و چهل، علی خالو در همین روستا دیده به جهان می‏گشاید. پس از گذراندن دوره ابتدایی، برای ادامه تحصیل به شهر نیشابور می‏رود.

هنگامی که سال اوّل دبیرستان را به پایان می‏رساند، روح بلند پروازش مانع از ماندگار شدنش در این شهر می‏گردد. چون یکی از خواهرانش ساکن قرچک ورامین بود، به تهران می‏رود و با سکنی گزیدن در خانه او، در کنار درس خواندن، به شغل الکتریکی و سیم‏کشی ساختمان نیز روی می‏آورد. به زودی در این کار مهارت بالایی به دست می‏آورد و به صورت مستقل برای خود مغازه باز می‏کند.

سال پنجاه و شش، از طریق پیگیری‏های خواهرش، با دختری از یک خانواده مذهبی ازدواج می‏کند. این ازدواج، به سیر تحوّل زندگی او سرعت بیشتری می‏بخشد و زمینه‏ای را فراهم می‏آورد تا از طریق مبارزان ورامینی به جریانات انقلاب کشیده شود. او در این مسیر از تمام توان و استعدادش بهره می‏جوید و در صحنه‏های مختلف، از بذل مال و جانش دریغ نمی‏ورزد.

پس از پیروزی انقلاب، اوایل سال پنجاه و هشت، در شهر تهران به عضویت سپاه درمی‏آید. طولی نمی‏کشد که تبحّر بالایش در امور نظامی، زبانزد دیگران می‏گردد.

یک سال بعد، به خاطر اعلام نیازی که در سپاه مشهد به وجود او می‏شود، به همراه خانواده‏اش به این شهر مقدّس عزیمت می‏کند و در پادگان امام رضا(ع) مشغول خدمت می‏گردد.

مدّتی بعد، خصوصیت گوهرشناسی محمود کاوه، باعث می‏شود تا برای جذب او به تیپ ویژه شهدا اقدام کند. چون مسئولین پادگان به انتقال همیشگی‌اش به تیپ ویژه رضایت نمی‏دهند، کاوه سعی می‏کند در اعزام‏های متناوبی که خالو به منطقه دارد، از وجود او برای بالا بردن کیفیت رزمی تیپ، بیشترین بهره را ببرد.

روز هجدهم اسفند سال شصت و چهار، در جریان عملیات والفجر نه، در حالی که مسئولیت یکی از محورهای عملیاتی تیپ را بر عهده داشت، بر اثر اصابت راکت هلی‏کوپتر دشمن، با فرقی شکافته و خونین به دیدار معشوق می‏شتابد؛ در آن لحظه‏ها محمود کاوه در چند قدمی او بود.

***

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۳۹
سعید

خاطرات رهبری از

 

شهید محمودکاوه  

 

  خدا را سپاسگذاریم که توفیق دست داد تا شما عزیزان لشگر ویژه ی شهدا را در مقرتان زیارت کردم آرزویی بود و یاد نیکی از شماها در دل ما ،‌در زمان اوایل تشکیل این تیپ و لشگر .‌هر چه ما شنیده بودیم تعریف و تمجید و ستایش قهرمانی ها و شجاعتهای این لشگر بود . البته حقیقتاً با همه دل عرض می کنم جای این شهید عزیزمان خالی است. شهید محمود کاوه و همه ی شهدا ، چه سرداران و چه بقیه ی برادرانی که به شهادت رسیده اند؛ اما خوب بعضی ها را انسان از نزدیک می شناسد، فضایل آنها را می داند ،‌ارزشهائی را که گاهی در یک انسان ، در یک جوان جمع شده از نزدیک لمس می کند و ای عزیزان محمود کاوه از این قبیل بود . در او ارزشهایی بود که برای یک جوان مسلمان ایده آل بود . . . فراموش نمیکنم همین شهید محمود کاوه بچه ای بود ، پدرش دستش را می گرفت ، او را  به مسجدی که من آن جا صحبت می کردم و تفسیر می گفتم می آورد، ،‌جوانها پرواز کردند و ما ماندیم ( گریه رهبر و حضار ) بچه ها بزرگ شده اند. قدر آنها را بدانیم .‌کم سعادتی ماست ، ‌ما که به اصطلاح پیشکسوت آنها بودیم ماندیم، همچنان در لجن و در عالم ماده .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۲۶
سعید
فرمانده لشکر ویژه شهدا

تولد و کودکی

فعالیتهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

شهید کاوه در کردستان

نقش شهید در تیپ ویژه شهدا

ویژگیهای اخلاقی

نحوه شهادت

حرکت فرمانده تیپ155 شهدا به سوی شهادت

تولد و کودکی

 به سال 1340 ه.ش در مشهد مقدس، در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) متولد شد. پدرش که از کسبه متعهد به شمار می‌آمد، در دوران ستمشاهی و اختناق، با علماء و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شهید هاشمی‌نژاد و شهید کامیاب ارتباط داشت. وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قایل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می‌برد و از این راه فرزندش را با مکتب اهل بیت (ع) و تعالیم انسان‌ساز اسلام آشنا می‌کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۱۹
سعید
 

 یاد ایام (قسمت دوم)

 آقا کمکمان میکردند...

 

دفاع مقدس

-شما خودتان این سیاست را اعمال می‌کردید که چنین افرادی حضور داشته باشند یا خیر این جمع اتفاقی تشکیل شده بود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۸۷ ، ۱۰:۱۷
سعید

اسطوره ی اخلاق

جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان

مادرش می گوید : «احمد کلاً بچه ساکتی بود. مثل پسربچه های همسن و سال خودش نبود؛ شر و شوری نداشت. از همان کوچکی خیلی گوشه گیر بود و همیشه یک گوشه ای تنها برای خودش می نشست.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۸۷ ، ۰۹:۴۹
سعید

یاد ایام....

 یزدان پرست که از بچه های تخریب چی بود می گفت اگر احمدی نژاد با ما نبود همه ما مرده بودیم. گفتم چطورمگه؟ گفت: بچه‌ها همه سرما زده شده بودند و کسی جان نداشت، اما او با تشویق و تنبیه و خواهش همه بچه ها را امیدواری می داد و آنها را راه می انداخت.

در قسمت اول از گفتگوی اختصاصی فارس با صادق محصولی به بازخوانی خاطرات او تا مقطع انقلاب فرهنگی و چگونگی ورود وی به عرصه دفاع مقدس پرداختیم. در بخش پایانی این گفتگو به خاطرات ایشان از عملیات کرکوک و عملیات های فتح می پردازیم.

دفاع مقدس
دفاع مقدس

 

- اگر موافق باشید به عملیات کرکوک بپرداریم، این عملیات در همان زمان که فرمانده سپاه منطقه 5 بودید انجام شد؟

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۸۷ ، ۰۹:۴۴
سعید

اظهار نظر منتشر نشده رهبر معظم انقلاب درباره حاج احمد متوسلیان

رهبر انقلاب
من از نزدیک این سردار عالی مقام، جاویدنشان، حاج احمد متوسلیان را می‌شناختم و روحیه و کار و تلاش او را می‌دیدم

 چندی پیش پس از انتشار کتابی با نام "دسته یک" درباره دفاع مقدس حضرت آیت الله خامنه ای پس از مطالعه این کتاب واکنش و عکس العمل جالبی از خود نشان می دهند...من از نزدیک این سردار عالی مقام، جاوید نشان، حاج احمد متوسلیان را می‌شناختم و روحیه و کار و تلاش او را می‌دیدم

احاطه مقام معظم رهبری به متون ادبیاتی و رمان و نمایشنامه نویسی از سو‍ژه های جذابی است که همواره طرفداران بسیاری را به همراه داشته است.

دیدار رهبر انقلاب با شعرا، نویسندگان و کارگردانان که همراه با  تسلط حضرت آیت الله خامنه ای به اصول ادبی و هنری بود از جمله مواردی است که نکات ریز و ظریف مد نظر رهبر انقلاب را به عنوان عالی ترین مقام جمهوری اسلامی بر خردترین موضوعات ادبی و اجتماعی و فرهنگی نشان می دهد.

جاوید الاثر احمد متوسلیان

در همین زمینه بنا بر اطلاعات رسیده به خبرنگار ما؛ چندی پیش به دنبال انتشار کتابی با نام "دسته یک" درباره دفاع مقدس حضرت آیت الله خامنه ای پس از مطالعه این کتاب واکنش و عکس العمل جالبی  از خود نشان می دهند.

این کتاب که درباره حاج احمد متوسلیان و شهید وزوایی نوشته و منتشر شده است پس از آنکه برای مطالعه به رهبر انقلاب داده می شود ایشان پس از خواندن کتاب در گوشه آن می نویسند؛ « در مورد این دو نفر صحنه های زیادی وجود دارد اما ما رمان نویس خوبی نداریم که آنها را مکتوب کند » .

گفتنی است که حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار 24 آذر خود از دانشگاه علم و صنعت با اشاره به عکس حاج احمد متوسلیان که بر دیوار سالن نقش بسته بود، فرموده بودند:« من از نزدیک این سردار عالی مقام، جاویدنشان، حاج احمد متوسلیان را می‌شناختم و روحیه و کار و تلاش او را می‌دیدم. او یکی از برجستگان دفاع مقدس بود و به نظر من خواندن شرح حال این برجستگان، درس‌های زیادی را به دانشجویان می‌آموزد. »

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۸۷ ، ۰۹:۳۸
سعید

جنگ به روایت سردار محمد کوثری(2)

سردار محمد کوثری
امام می فرمود آن چنان سیلی به صدام بزنیم ‏که نداند از کجا خورده مگر می شود دزدی به خانه آدم بیاید و از دیوار خانه بالا برود و آن وقت ‏چیزی به او نگفت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۸۷ ، ۰۹:۳۶
سعید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۴۰
سعید
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۳۳
سعید

شهادت طلبی همان زندگی طلبی است

شهید
 
در ذره ذره تفکر شهادت طلبی زندگی موج می زند و با هیچ چسبی نمی توان این دو اندیشه متضاد را به هم نزدیک کرد و آنها را برخاسته از یک خاستگاه دانست.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۲۲
سعید

شهادت طلبی همان زندگی طلبی است

شهید
 
در ذره ذره تفکر شهادت طلبی زندگی موج می زند و با هیچ چسبی نمی توان این دو اندیشه متضاد را به هم نزدیک کرد و آنها را برخاسته از یک خاستگاه دانست.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۲۰
سعید

رنگ جوهر، عطر دنیا

مناجات در جبهه

 

این عطر که شما استفاده کردید، در واقع همون دنیاست که خودش رو این طوری به شما عرضه و غالب کرد، شما تو تاریکی بوی خوب رو شنیدید و کیف کردید از این عطر، در حالی که باطنش کثیف بود و سیاه، توی شب دنیا هم همینطوری هست، آدم فکر می کنه دنیا بسیار لذیذ و لذت بخشه ولی در دلش جز سیاهی نیست.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۱۶
سعید
 

در میان همراهانش گم میشود...

۸/۱۲۶۵

شهادت حسن زمانی فرمانده گردان حمزه سید الشهدا و

 محمد رضا کارور فرمانده گردان مالک اشتر لشگر 27

محمد رسول الله

 

شهید زمانی

 

 

 

 

 

 

 *شهادت حاج حسین خرازی

فرمانده لشگر 14 امام حسین(ع)*

 

شهید خرازی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۰۹
سعید

جنگ به روایت سردار

محمد کوثری(1)

 

اگر بنی صدر خیانت نمی کرد و فرماندهانی این چنین منصوب نمی کرد ‏دشمن نمی توانست به این راحتی پیشروی کند
 
سردار محمد کوثری
 
با شروع جنگ تحمیلی حاج محمد کوثری نیز چون دیگر فرزندان انقلابی این مرز و بوم، به همراه ‏دیگر اقشار مختلف مردم به سوی مناطق غرب و جنوب کشور عازم شد‏‎.‎
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۸۷ ، ۱۲:۰۳
سعید

همین جا بخوانید....

 

یاد باد آن روزگاران

                          

                              یاد باد...

 

دفاع مقدس

 

۰۳/۱۲/۶۲

-انفجار خط لوله نفت عراق به ترکیه

-آغاز عملیات والفجر 6

-آغاز عملیات ویژه خیبر از چند محور استان بصره

-خبرگزاری فرانسه: این نخستین بار است که ایران در یک زمان دست به دو حمله می‌زند.

-شهادت علی توران لو جانشین گردان مسلم بن عقیل لشگر

 27 محمد رسول الله

۰۳/۱۲/۶۴

-به توافق رسیدن پانزده کشور عضو شورای امنیت درباره متن

پیش‌نویس قطعنامه‌ای در مورد جنگ عراق و ایران.

-اعتراف انگلستان مبنی بر صادرات موادی به عراق که توانست برای

ساختن سلاحهای شیمیایی مورد استفاده قرار گیرد.

۰۳/۱۲/۶۵

عملیات تکمیلی کربلای 5

دیدار میخائیل یوحنا عزیز با آندره گرومیکو رئیس جمهوری شوروی در

مسکو و اظهار تمایل وی برای گسترش روابط دوجانبه.

افزایش حضور نیروی دریایی شوروی در خلیج فارس

اعلام ارسال حداقل دوبار اطلاعات محرمانه توسط اولیور نورث به ایران

پیشنهاد شرکت شوروی در یک کنفرانس در مورد افغانستان توسط

ولایتی.

بی بی سی: در نظر گرفتن شرکت شوروی در کنرافنس پیشنهادی

حاکی از یک تغییر اساسی در سیاست دولت ایران در قبال مسئله

افغانستان بشمار می‌آید.

مک فارلین در دیدار با کمیسیون تاور: ریگان اولین فرمان صدور اسلحه

آمریکا به ایران را صادر کرد.

درخواست عراق از شوروی برای تجهیز هواپیماهای عراقی به

سیستم‌های پخش پارازیت جهت مقابله با موشکهای ضدهوایی هاوک

سام با میه یک بازرگان امریکایی: شاه فهد این ایده برخی از مقامات

دولت ریگان مبنی بر گشودن باب مراوده میان ایران و آمریکا را مورد تائید

قرارداد و عدنان قاشوقچی به عنوان نماینده وی به صورت واسطه برای

فروش تسلیحات به کار گرفته شد.

سفر ولایتی به مسکو انتقاد گرومیکو از روش ایران در حمایت از

چریک‌های افغانستان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۸۷ ، ۱۳:۱۵
سعید

خیبر شکنانی که رفتند...

عملیات خیبر در سوم اسفندماه سال 1362 در منطقه هور در جزایر مجنون آغاز شد، این عملیات، اولین عملیات آبی‌ خاک رزمندگان اسلام در طول دوران دفاع مقدس بود. در این عملیات 1180 کیلومتر از زمین‌های منطقه آزاد شد.

حاج همت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۸۷ ، ۱۳:۰۲
سعید

آغاز جنگ یکی از حساس‌ترین زمان‌های نبرد بود چون خیلی از افراد امید به پیروزی نداشتند و اکثراً با یأس و ناامیدی به اوضاع نگاه می‌کردند. زیرا دشمن موفقیت‌هایی در میدان‌های نبرد به دست آورده

بود و شعارهایی می‌داد که سه روزه یا یک هفته اهداف را تصرف می‌کنیم، و از طرف دیگر عدم موفقیت‌هایی که در میدان‌های نبرد می‌دیدیم همه این‌ها مأیوس کننده بود لذا این وضعیت برای بچه‌ها زمان حساسی بود. در آن زمان مقام معظم رهبری در میدان‌های نبرد حضور پیدا کردند و با خط‌دهی به نیروها و حمایت از گروه‌های پارتیزانی و چریکی به رزمندگان روحیه و توان می‌بخشیدند وقتی که یک رزمنده پاسدار و یا ارتشی و یا بسیجی می‌دیدند که «آقا» در اهواز و در میدان‌های نبرد از نزدیک جنگ را اداره و کنترل و هدایت می‌کند اهمیت کار و ضرورت حضور در میدان‌های نبرد و دفاع از انقلاب و اسلام را بیش از پیش لمس می کرد و به خودی خود روحیه می گرفت و تقویت روحی می‌شد و برای دفاع از انقلاب جان‌فشانی می‌کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۸۷ ، ۱۳:۳۳
سعید
شهیدی که پس از شانزده سال پیکرش سالم بود    

 

گفت و گو با مادر شهید محمد رضا شفیعی مختصری از خودتان بگویید؟ اهل کجا هستید؟ چند فرزند دارید و زندگی را چگونه شروع کردید؟ بنام خدا، من مادر شهید محمدرضا شفیعی هستم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۸۷ ، ۱۸:۱۷
سعید

رشادت‌های حاج احمد متوسلیان در

کردستان به دانشجویان روایت

می‌شود

همرزم متوسلیان:دست‌هایی درصدد ضربه زدن به فرهنگ ایثار و شهادت هستند

به مناسبت سالروز ربوده شدن حاج احمد متوسلیان و پذیرش قطعنامه 598 ، کاروانی متشکل از دانشجویان مناطق مختلف کشور با عنوان «میثاق با شهداء» برای بازدید از مناطق عملیاتی غرب راهی کردستان می‌شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۸۷ ، ۱۱:۴۱
سعید

بیاد آقا مهدی باکری


وقتیکه سردار شهید باکری در مقام یک شهردار و یک چهره تحصیل کرده در شهر بزرگ ارومیه بعد از وقوع سیل و پر شدن آب در منزل یک پیر زن بی سرپرست با تاسی از امیرمومنان علی (ع ) بدون اینکه خود را بعنوان شهردار معرفی کند شخصا اقدام به خارج نمودن آب و پاکسازی منزل می نماید. این برای مسئولان و مدیران امروز چه درسی می آموزد !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۸۷ ، ۱۱:۳۸
سعید

آخرین دست نوشته سردار حاج احمد

کاظمی


پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ حماسه دفاع مقدس سه‌شنبه شب، آخرین دست نوشته سردار حاج "احمد کاظمی" فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران را که روز دوشنبه 19/10/84 ساعت 8 و 45 دقیقه در جریان سقوط هواپیمای جت فالکون درحوالی ارومیه به شهادت رسید، منتشر کرد.

بنابر این گزارش، دست نوشته شهید کاظمی مربوط به ? 27 ?شهریور ماه سال ? 84?و به مناسبت نیمه شعبان، میلاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج)، است.

متن کامل دست نوشته فرمانده شهید نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

"سلام بر شهیدان راه خدا و سلام بر دلیرمردان و شیران روز و زاهدان شب، سلام بر شهدای خطه شجاعان، مردان ایثار، مجاهدان راه خدا و یادگاران دفاع مقدس.

سلام بر همرزمان و یاوران امام (ره)، شهیدان حمید و مهدی باکری. سلام بر شما رزمندگان که یکایک ایستاده‌اید، پشت در پشت هم، گوش به فرمان "سید علی"، پا جای پای حمید و مهدی رو به کربلا به قدس با آرزوی مولایمان.

در آستانه زادروز میلاد منجی عالم بشریت با شما عهد می‌بندم که از ایستادگی و دلدادگی شما بر خود ببالم و پاسدار ارزش های والایتان باشم".

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۸۷ ، ۱۱:۳۶
سعید

سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد

کاظمی


شهید احمد کاظمی در سال 1337 در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود و همچون سایر جوانان، سرگرم تحصیل گردید. با پیدایش جرقه های انقلاب اسلامی دوشادوش ملت به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداخت و در بیست و سومین بهار زندگی خود، در اوایل سال 59 به کردستان رفت تا با رزمی بی امان، دشمنان داخلی انقلاب را منکوب نماید.

او دوران جوانی خود را با لذت حضور در جبهه های نبرد از کردستان گرفته تا جای جای جبهه های جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی در سِـمت هایی چون: دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان، شش سال فرماندهی لشکر 8 نجف، یکسال فرماندهی لشکر 14 امام حسین(ع)، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشت.

رزمندگان و ایثارگران بسیاری، خاطراتی شیرین و به یادماندنی از رشادت ها و شجاعت های این دلاور زمان بیاد دارند. حضور مستقیم در خط مقدم جبهه و ارتباط صمیمانه با پاسداران و رزمندگان بسیجی تا بدانجا بود که از ناحیه پا، دست، و کمر بارها مجروح گردید و یک بار نیز انگشتش قطع شد. در طی سالها با استفاده از مجال هایی از عشق به تحصیل بهره جست و کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی گردد.

کفایت و شجاعت آن بزرگوار تا بدانجا بود که مقام معظم رهبری 3 مدال فتح بر سینه پر عطش شهادت ایشان نصب نمودند. وی در اواسط سال 84 از سوی فرمانده کل سپاه، به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد و توفیق خدمت را در سنگر دیگری یافت. این فرمانده قهرمان در آخرین دیدار خود با محبوب خویش فرمانده معظم کل قوا، تقاضای دعا برای شهادت خویش را نمود، زیرا مرغ جانش بیش از این تحمل ماندن بر این کره خاکی را نداشت و سرانجام در پروازی دنیوی به پرواز اخروی شتافت. اوج گرفت و به ملکوت اعلی پیوست. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۸۷ ، ۱۱:۳۵
سعید

از خودم بدم می آید

شهید حجه الاسلام میثمی
 
آنچه در ادامه می آید مجموعه ای از خاطرات شهید عبدالله میثمی است.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۸۷ ، ۱۱:۱۶
سعید

گزارشی از وضعیت بد یک جانباز

 

ای کم نظیر عشق(به مناسبت روز جانباز)
 
خس‌خس سینه‌ یک جانباز دوران دفاع‌مقدس فقط با پنج میلیون تومان آرام می‌گیرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۸۷ ، ۰۸:۳۸
سعید

«شهادت هنر مردان خداست»

مسابقه«نجوا با شهدا»

ماهیت و مصادیق ایثار و شهادت

«شهادت» در تفکر اسلامی به معنای گذشتن از سرمایه جان و هستی خود در راه یک هدف و آرمان الهی است.

در تعریف « شهادت» در اندیشه اسلامی، آن چه که اصلالت و اهمیت دارد و در واقع محقق کننده ی حقیقت مقام شهادت می باشد، همانا انگیزه و نیت و غایت آن و وجه آگاهانه و اختیاری اش می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۸۷ ، ۱۰:۲۷
سعید

 چه شیرین است لذت شهادت

شهید

خدایا! تو انسان را آفریدی برای تحمل سختی‌ها و در مسیر زندگی‌شان راه‌هایی قرار دادی، راه باطل و راه حق.

خدایا! این عاشقان راه تو را در پیش گرفته‌اند و در راه تو هجرت گزیدند، پس پیروزشان گردان.

پروردگارا از این که بیدار شدم و راه معشوق را پیدا کردم خوشحالم.

خدایا! خواب بودم بیدارم کردی، مریض بودم شفایم دادی، در دام نفسانیت اسیر بودم، آزادم نمودی. تشنه در کویر به دنبال آب بودم مرا به آب رساندی و سیرابم کردی.

خدایا! گرچه عمر کوتاهی داشتم اما خیلی رنج کشیدم، جسمم همانند دیوارهای فولادین و سرپوشیده روحم را حبس کرده بود و تو بودی ای خدای سبحان که دیوارهای فولادین را شکستی و مرا از گرداب هولناک دریا و از سیاه چال‌های ظلمت به روشنایی رساندی و به جای این همه مشقت دنیوی، سعادت بزرگی که بالاترین درجه افتخار است به من عطا کردی.

خدایا! ریختن خونم نشانگر این است که نهال تازه شکفته انقلاب اسلامی به آبیاری احتیاج دارد تا بارور شود و ندایم نشانگر رساندن پیام لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله است و آهم نشانگر طنین دردمندان عالم است و خشمم نشانه آن است که ذلت نمی‌پذیرم و همیشه برای رضای خدا بر دشمنان می تازم و بازگشتم نشانگر ادای امانتی است که در راه تو و رضای تو تقدیم می‌شود. (انا لله وانا الیه راجعون).

من با امام خمینی (ره) میثاق بستم و به او وفادارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و باز زنده کنند دست از او نخواهم کشید.

خدایا: دوست دارم در حال تشنگی دشمن ستمگر تیرش را در گلویم فرود آورد. مرا از مردن باکی نیست.

خدایا! اکنون خودت می‌دانی چه احساسی دارم. احساس می‌کنم که در رکاب سیدالشهدا (ع) شمشیر می‌زنم و خود را در یک قدمی شهادت می‌بینم و هر لحظه انتظارش را می‌کشم.

آه، چه شیرین است لذت شهادت! آه، چقدر مشتاقم که هر چه زودتر به این جوانان شهید بپیوندم!

خدایا! « های و هوی بهشت را می‌شنوم، چه غوغایی، حسین (ع) به پیشواز یارانش آمده چه صحنه‌ای چه شکوهی … »

طلبه شهید رضا حق‌شناس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۸۷ ، ۱۰:۲۴
سعید

اتل متل یه بابا 

اتل متل یه بابا

دلیر و زار و بیمار

اتل متل یه مادر

یه مادر فداکار                                         

جانباز

اتل متل بچه‌ها

که اونارو دوست دارن

آخه غیر اون دوتا

هیچ کسی رو ندارن

مامان بابا رو می‌خواد

بابا عاشق اونه

به غیر بعضی وقتا

بابا چه مهربونه

وقتی که از درد سر

دست می‌ذاره رو گیجگاش

اون بابای مهربون

فحش می‌ده به بچه‌هاش

همون وقتی که هرچی

جلوش باشه می‌شکنه

همون وقتی که هرچی

پیشش باشه می‌زنه

غیر خدا و مادر

هیچ‌کسی رو نداره

جانباز

اون وقتی که باباجون

موجی می‌شه دوباره

دویدم و دویدم

سر کوچه رسیدم

بند دلم پاره شد

از اون چیزی که دیدم

بابام میون کوچه

افتاده بود رو زمین

مامان هوار می‌زد

شوهرمو بگیرین

مامان با شیون و داد

می‌زد توی صورتش

قسم می‌داد بابارو

به فاطمه، به جدش

تو رو خدا مرتضی

زشته میون کوچه

بچه داره می‌بینه

تو رو به جون بچه

اقا و جانبازان

بابا رو کردن دوره

بچه‌های محله

بابا یه هو دوید و

 زد تو دیوار با کله

هی تند و تند سرش رو

بابا می‌زد تو دیوار

قسم می‌داد حاجی رو

حاجی گوشی رو بردار

نعره‌های بابا جون

پیچید یه هو تو گوشم

الو الو کربلا

جواب بده به گوشم

مامان دوید و از پشت

گرفت سر بابا رو

بابا با گریه می‌گفت

کشتند بچه‌هارو

بعد مامانو هلش داد

جانباز

خودش خوابید رو زمین

گفت که مواظب باشین

خمپاره زد، بخوابین

الو الو کربلا

پس نخودا چی شدن؟

کمک می‌خوایم حاجی جون

بچه‌ها قیچی شدن

تو سینه و سرش زد

هی سرشو تکون داد

رو به تماشاچیا

چشماشو بست و جون داد

بعضی تماشا کردن

بعضی فقط خندیدن

اونایی که از بابام

فقط امروزو دیدن

سوی بابا دویدم

بالا سرش رسیدم

از درد غربت اون

هی به خودم پیچیدم

درد غربت بابا

غنیمت َنبرده

شرافت و خون دل

نشونه‌های مرده

ای اونایی که امروز

دارین بهش می‌خندین

برای خنده‌هاتون

دردشو می‌پسندین

امروزشو نبینین

بابام یه قهرمونه

یه‌روز به هم می‌رسیم

بازی داره زمونه

موج بابام کلیده

 

قفل در بهشته

درو کنه هر کسی

هر چیزی رو که کشته

یه روز پشیمون می‌شین

که دیگه خیلی دیره

گریه‌های مادرم

زنده یاد سپهر

یقه تونو می‌گیره

بالا رفتیم ماسته

پایین اومدیم دروغه

مرگ و معاد و عقبی

کی میگه که دروغه؟

شعر از زنده یاد ابوالفضل سپهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۸۷ ، ۱۰:۱۷
سعید

رازهای وزیر نفت!

محمدجواد تندگویان

نگاهی به پرونده اسارت محمدجواد تندگویان، وزیر نفت جمهوری اسلامی

در همان روزهای نخست شهریور ماه و پس از آنکه تقریباً تمامی اسرای ایرانی به میهن بازگشتند، بار دیگر تمامی افکار بسوی پرونده ی جواد تندگویان معطوف شد؛ محمدجواد تندگویان، وزیر نفت کابینه ی شهید محمدعلی رجایی معتقد بود که>> دفتر کار وزیر نفت در پالایشگاه و مناطق نفت خیز است ... .>> این عقیده و تفکر در شرایط آنروز ایران که ارتش تا بن دندان مسلح صدام تحت حمایت کامل قدرتهای جهانی یکه تاز میدان جنگ بود، دیدگاهی انقلابی و صد در صد کارساز و مفید بود؛ پالایشگاه آبادان در آتش می سوخت و این شهر در بحران شدیدی قرار داشت و هر لحظه حلقه محاصره ی آن تنگ تر می شد؛ دیگر مناطق جنوب کشور نیز شرایط بهتری نداشتند، فی الواقع، بحران قلب نفت ایران را در بر گرفته بود!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۸۷ ، ۱۰:۱۰
سعید